ضرورت تبیین مبانی نظری تکامل نیاز برای ورود فلسفه علم به کلاس های زیست شناسی
یافته های علمی از حدود چهار قرن قبل از میلاد مسیح تا دوره رنسانس در اروپا حاصل استدلال استنتاجی از گزاره های دینی و حصول نتایج "مطلقا درست" بوده اند. از قرن هفدهم استدلال استقرایی نیز در کاوش های علمی مورداستفاده قرار گرفت و موجب دستیابی به بسیاری از یافته های علمی شد. همزمان با سایر علوم، زیست شناسی نیز آبستن اندیشه های جدید شد و بویژه زیست شناسی تکاملی بیش ازپیش مطرح و با انتشار کتاب «منشا گونه ها» توسط داروین نوری تازه به روابط بین موجودات زنده تابانده شد؛ اما رشد شاخه های مختلف زیست شناسی و بویژه روش های مورد استفاده در کاوش های علمی بسیار سریع تر از توسعه و نهادینه شدن بنیان های زیست شناسی تکاملی صورت گرفت. فلاسفه دو هدف اصلی برای علم ترسیم کرده اند که عبارت اند از «توصیف» و «تفسیر» پدیده ها و اشیاء. توصیف درواقع پاسخ به چگونگی و تفسیر پاسخ به چرایی پدیده هاست. در زیست شناسی توصیف پدیده ها بر مبنای مشاهدات و بررسی علت های نزدیک و تفسیر با به کارگیری فرضیه ها و نظریه ها و دستیابی به علت های غایی است که این علت ها اغلب تکاملی هستند. تکامل درواقع علت علت هاست و بدون نگرش تکاملی دستیابی به اهداف علمی در کاوش های زیست شناختی بدون نتیجه خواهند ماند؛ در کشور ما چنین کاستی هایی به وضوح دیده می شود و برای همین سهم دانشمندان ما در تولید دانش های علوم بنیادی بسیار ناچیز و شاید نزدیک صفر است. در پایان این نوشتار نگارنده پیشنهاد می کند تا دانشجویان زیست شناسی در ابتدای دوره با فلسفه علم آشنایی پیدا کنند تا اهمیت نگرش تکاملی را در پاسخ به سوالات زیست شناسی بهتر درک کرده، در مسیر تحقیقات نیز به کار بندند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.