بررسی کارکرد ساختارهای موسیقایی در زبان عرفانی مصباح الهدایه
بررسی ارتباط متقابل فرم و محتوا در آثار عرفانی - ادبی علاوه بر تبیین کارکرد های عناصر دخیل در آن متون، انگیزه های مولف را از نگارش آن اثر نشان می دهد. مصباح الهدایه اثر معروف و برجسته عرفانی عزالدین محمود کاشانی در قرن هشتم ه است که در زمینه عرفان نظری نگاشته شده است. مولف با گسترش تبویب آرای نظری صوفیه، استشهاد به اقوال ایشان و توجه افراطی به ساختار موسیقایی کلام می کوشد از زبان تصوف که در قرن هشتم هیچ گونه صدق عاطفی و تجربه نفسانی ندارد، آشنایی زدایی کند؛ اما این توجه افراطی به ساحت موسیقایی زبان، جز مبتذل ساختن آن و مرموز و مغموض ساختن کلام نتیجه ای در پی ندارد و هرگز از تجارب اصیل عرفا در سده های نخستین خبر نمی دهد. نگارندگان در این نوشتار با تبیین انگیزه ها و عوامل درون متنی و برون متنی به تحلیل چرایی کاربرد آگاهانه موسیقی در کتاب مصباح الهدایه می پردازند. به طورکلی، فقر تجارب اصیل عرفانی در قرن هشتم، تقلید از ساحت لفظی زبان عرفانی ابن عربی در تکوین عوالم عرفانی - موسیقایی، سبک فنی و قابلیت ساختارهای صرفی و اشتقاقی زبان عربی ازجمله اسباب و انگیزه های مولف از کاربرد آگاهانه موسیقی کلام بوده است. علاوه براین، بررسی تطبیقی متن مصباح الهدایه با منابع عربی آن و کیفیت تاثیرپذیری مولف از سخنان صوفیه، نشان می دهد که مولف در بهره گیری از مضمون سخن مشایخ، استشهاد به سخنان ایشان و گسترش محور افقی کلام مشایخ، ساحت موسیقایی کلام را تقویت کرده است.
تجربه ، زبان عرفان ، صدق عاطفی ، لفظ ، مصباح الهدایه ، نظام موسیقایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.