خوانش حقوق عمومی «حاکمیت» در آموزه های نهج البلاغه
«حاکمیت» از مفاهیم بنیادی در حقوق عمومی بوده که بدون درک آن، نمی توان درک صحیحی از دولت مدرن داشت. نوشتار حاضر این موضوع را در نهج البلاغه به بحث گذاشته و به این سوال پاسخ داده است: از دیدگاه حقوق عمومی، مفهوم حاکمیت در آموزه های نهج البلاغه چیست؟ در پاسخ به این سوال، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تلاش شده در آغاز، مستنداتی از نهج البلاغه، پیرامون سوال تحقیق ذکر شود. سپس پیامدهای حقوق عمومی موضوع، بررسی شود. حاصل تحقیق آن است که اولا؛ در نهج البلاغه، سه گونه برداشت از «حاکمیت» مطرح است. ثانیا؛ گونه نخست حاکمیت که البته از جنس «خالقیت» است، مختص ذات اقدس حضرت باری تعالی است. ثالثا؛ سطح دوم در آموزه های نهج البلاغه، حاکمیت به آن معنایی که در دنیای مدرن مطرح است ذکر نشده بلکه عمدتا این واژه با معانی فرمانروا، حاکم، سلطنت و زمامدار ذکر شده است. به این اعتبار، در دنیای قدیم، حاکمیت به مثابه تاسیس حقوقی خودآیین و مستقل مطرح نشده بلکه دربردارنده مفهومی از مفاهیم حوزه عمومی است که در خدمت سایر غایات درمی آید. در اثر چنین وابستگی، «حاکمیت» با «حکومت کردن» دچار مرزهای شکننده معنایی و کارکردی می شود. رابعا؛ سطح سوم حاکمیت که از جنس «سیاسی» است؛ مختص مردم است و البته هیچ گونه حلقه رابطی بین مردم و خدا در نظر ندارد بلکه پیونددهنده این رابطه، برداشت درونی انسان ها است و این برداشت، نزدیک ترین معنا به مفهوم مدرن حاکمیت است. خامسا؛ برداشت اخیر از حاکمیت، دربردارنده پیام های مهمی برای حقوق عمومی مدرن است.
حاکمیت ، نهج البلاغه ، حاکمیت خدا ، حاکمیت مردم ، حکمران
پرداخت حق اشتراک به معنای پذیرش "شرایط خدمات" پایگاه مگیران از سوی شماست.
اگر عضو مگیران هستید:
اگر مقاله ای از شما در مگیران نمایه شده، برای استفاده از اعتبار اهدایی سامانه نویسندگان با ایمیل منتشرشده ثبت نام کنید. ثبت نام
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.