مطالعه تطبیقی تاثیر ساختارهای فرصت سیاسی بر فرجام جنبش های اسلام گرا در انقلاب های ایران و مصر
جنبش اسلام گرای اخوان المسلمین بعد از دهه ها فعالیت سیاسی و مدنی، موفق شده بود «وسیع ترین جنبش اسلامی قرن بیستم» را با چندصدهزار عضو در سراسر مصر ایجاد کند، بااین حال، و علی رغم موفقیت هایی چون پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2012، در پایان برهه انقلابی 2013-2011 طی یک کودتا-انقلاب از چرخه قدرت سیاسی کنار گذاشته شد. در مقابل، جنبش اسلام گرای روحانیون مبارز توانستند بر جریان انقلاب 57-1356 در ایران مسلط شده و درنهایت قدرت سیاسی را در نظام سیاسی جدید به دست بگیرند. هدف این مقاله توضیح زمینه های تاریخی چنین فرجام های متمایزی برای جنبش های اسلام گرا در جریان انقلاب های ایران و مصر از یک نگاه ساختاری است.
این مقاله در سنت مطالعات تطبیقی-تاریخی انقلاب ها قرار داشته و برای توضیح موفقیت و ناکامی جنبش های اسلام گرا در انقلاب، از مفهوم ساختارهای فرصت سیاسی بهره می گیرد.
یافته ها:
تفاوت های اصلی در ساختار فرصت سیاسی برای جنبش های اسلام گرا در انقلاب های ایران و مصر از این قرار هستند: بالاتر بودن تقابل تاریخی بین روحانیون و کنشگران دینی-سیاسی غیرروحانی در مصر، امکان تجمیع منابع در یک جبهه واحد اسلامی را در مقایسه با ایران دشوارتر کرد؛ استقلال بیشتر نیروهای مسلح از شخص اول کشور در مصر، امکان حفظ آنها در برهه انقلاب به عنوان مانعی ساختاری در برابر موفقیت جنبش اسلام گرا را تقویت کرد؛ و درست برخلاف ایران، مصر در دهه های منتهی به انقلاب شاهد نوعی عقب نشینی از سکولاریسم دولتی بود که در کنار بهره مندی نهادهای دینی از بودجه های دولتی، منجر به تقویت رضایت و نفوذ اسلام محافظه کار شده و ازاین رو، امکان موفقیت جنبش اسلام گرا که بر پایه مبارزه سیاسی استوار بود را تضعیف کرد.
نتیجه گیری:
گذشته از عوامل فرهنگی، شناختی و عاملیت بازیگران حاضر در صحنه انقلاب که در ادبیات تحقیقاتی موجود به آنها اشاره شده است، ساختار فرصت سیاسی برای موفقیت جنبش اسلام گرا در انقلاب ایران بسیار مساعدتر از انقلاب مصر بوده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.