نگرشی انتقادی به مسئله جدایی کریمه از اوکراین در حقوق بین الملل
نوشتار حاضر با بررسی مشروعیت جدایی یک جانبه کریمه از اوکراین طبق حقوق بین الملل عمومی، در پی پاسخ به این پرسش است که آیا آن گونه که مقامات کریمه و روسیه استدلال می کنند، حق تعیین سرنوشت می تواند مبنای حقوقی جدایی کریمه از اوکراین قرار بگیرد. به تفصیل بررسی می شود که خارج از بحث استعمارزدایی، حق تعیین سرنوشت شامل هیچ گونه حق کلی بر تعیین سرنوشت خارجی نمی شود. در مورد موقعیت های غیراستعماری نیز دو نظریه جدایی یک جانبه و جدایی چاره ساز مطرح می شود. با بررسی موضوع کریمه در سایه هریک از این موارد به این نتیجه می رسیم که جدایی یک جانبه اگرچه به طور کلی طبق حقوق بین الملل مجاز است، اما جدایی یک جانبه کریمه از اوکراین از این قاعده مستثناست؛ چراکه نتیجه مداخله نظامی غیرقانونی روسیه در شبه جزیره و نوعی نقض گسترده قاعده حقوق بین الملل عمومی محسوب می شود. از دیگر سو، با بررسی رویه دولت ها و نهادهای قضایی و نیمه قضایی، درمی یابیم که جدایی چاره ساز هنوز بخشی از حقوق بین الملل عرفی نشده و دکترین نیز در مورد آن دچار اختلاف نظر است. ضمن آنکه در فرض قبول آن، نمی توان کل شبه جزیره را به دلیل تنوع جمعیتی، یک «ملت» دانست. افزون بر آن، به دلیل فقدان مستنداتی که حاکی از نقض حقوق بشر یا رفتار تبعیض آمیز سازمان یافته از سوی مقامات اوکراینی است، نمی توان مسئله کریمه را مصداق جدایی چاره ساز دانست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.