ارزش گذاری آثار هنرهای تجسمی بر مبنای نظریه روش تلفیقی نلسون گودمن
شرح و تبیین ارزش های هنری آثار تجسمی، دوامی به قدمت تاریخ هنر دارد. با مطالعه ای بر گونه شناسی سامان دهی توصیف اثر، می توان دو دیدگاه کلی را در برخورد با تبیین ارزش های هنری بازشناسی کرد. دیدگاهی که ارزش های اثر را بر حسب فرم و نمود ظاهری آن می سنجد و به نام «فرمالیسم» شناخته می شود؛ مباحث نظری دیگری که اعتبارات زمینه ای و دلالت فرهنگی آثار هنری را ملاک ارزش گذاری و تبیین اثر برمی شمارد و تحت عنوان «بافت گرایی» نام گرفته است. قایلان به ارزش های فرمی اثر، تنها با تاکید بر ویژگی های صوری آن و بافت گرایان با برجسته سازی ویژگی های فرهنگی اثر، تبیینی یک سویه و ناقص از شاخصه های تاثیرگذار در سنجش آثار هنری ارایه می دهند. نلسون گودمن، با پرداختن به مبحث «شرایط هویت برای آثار هنری»، تبیینی جدید و تکثرگرا از شاخصه های ارزش گذاری در آثار هنری ارایه می دهد. بینش تکثرگرای او، صورتی تلفیق یافته از چهار مولفه «عناصر صوری»، «درون مایه و محتوا»، «تاریخچه اثر هنری» و «کارکرد فرهنگی» در سنجش اصالت آثار هنری، اعتبارسنجی و ارزش گذاری آن را بیان می کند. فرض مقاله بر آن است که، روش تلفیقی گودمن را می توان به مثابه برون رفتی از تک بعدی بودن دو دیدگاه یادشده، قلمداد کرد. این نوشتار با بهره گیری از روش تحلیل کیفی و با ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، در نظر دارد تا به شناسایی مولفه های اصلی در طبقه بندی و شناسه گذاری آثار هنری بپردازد. بازخوانی نظریه های بافت گرایی و فرمالیستی در ارزش گذاری آثار تجسمی به این یافته پژوهشی منتج می شود که، نظریه تلفیقی گودمن در تبیین شاخصه های اثر هنری، کارآمد جامعی دارد که هم می تواند بر هویت بخشی و ارزش های ماهوی اثر تاثیرگذار باشد و هم قابلیت کاربرد عملی آن در جایگاه اعتبارات هنری اثبات پذیر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.