مقایسه رئالیسم اسلامی و رئالیسم انتقادی ازمنظر جامعه شناختی
در این مقاله آرای دو نماینده ریالیسم انتقادی (باسکار و آرچر) با دو نماینده ریالیسم اسلامی (علامه طباطبایی و استاد مطهری)، ازمنظر جامعه شناختی مقایسه شده است. ازآنجاکه ریالیسم وجه مشترک هر دو مکتب است، این وجه مشترک در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، هویت ویژه ای به آنها بخشیده است که آنها را به وضوح از مکاتب غیرریالیست (اثبات گرا، تاویل گرا، تجربه گرا) متمایز می کند؛ ازطرف دیگر، هریک از این دو نوع ریالیسم، تمایزاتی در هر سه حوزه دارند. بر این اساس، این مقاله با استفاده از روش تطبیقی درپی دستیابی به دو هدف است: 1. بر آن است تا هویت ویژه رویکرد ریالیستی را در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی ازمنظر جامعه شناختی نشان دهد؛ 2. با توجه به موارد تمایز بین دو نوع ریالیسم، امکان داوری درباره آنها را فراهم آورد.
رئالیسم ، فرد ، جامعه ، اعتباری و حقیقی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.