آموزش مبتنی بر تجسم خلاقانه از منظر انواع دانش رهیافتی بر الزام تدریس هنر در مدارس
به منظور دستیابی به تعریف درست و تبیین آنچه امروز به عنوان دانش می شناسیم، یکی از کوشش های انجام شده، دسته بندی انواع دانش است. اما مشکل این است که گاهی مبنای دسته بندی از خود آن مهم تر می شود. هدف از نگارش این مقاله دستیابی به مبنای درست دسته بندی انواع دانش بوده است تا از این رهگذر به این سوال پاسخ داده شود که: «چه رابطه ای بین انواع دانش شناخته شده و انواع فراموش شده آن وجود دارد؟»در ادامه، ضمن ترسیم ماتریس متقاطع از مولفه های سازنده انواع دانش، در این مقاله بدین موضوع پرداخته شده است که «دانش تجسمی» را می توان حلقه مغفول اتصال دهنده انواع دانش در نظر گرفت که متضمن ارتباط درست بین انواع دانش خواهد بود. در واقع می توان این دانش را به عنوان فضای ترکیب انواع دیگر دانش محسوب کرد. از سوی دیگر، پرداختن به نوع چهارم دانش، رهیافتی خواهد بود بر الزام تدریس هنر در مدارس؛ چرا که به نظر می رسد دانش تجسمی، بیش از هر دیسیپلین و برنامه دیگری می تواند در برنامه درسی هنر مورد توجه قرار گیرد.
انواع دانش ، مدیریت دانش ، خلاقیت ، آموزش هنر ، تجسم
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.