نقش باورها در فهم پدیده ها
انسان در ارتباط با پدیدههای پیرامون خود، به آنها شناخت پیدا میکند و به برخی از این شناختها باور و اطمینان پیدا کرده، آنها را میپذیرد. ما با نگاه به این باورها متوجه میشویم که سطح پذیرش باورها در مقایسه با یکدیگر یکسان نبوده و دارای سطوح مختلفی است؛ حال نقش سطوح مختلف باورها در فهم پدیدهها چیست؟ و انسان باورمند، پدیدههای پیرامون خود را چگونه فهم میکند؟ و در صورت فهم سازگاری یا ناسازگاری پدیده با باورهای خود، چه واکنشهایی از سوی او قابل تصور میباشد؟ این مقاله به روش عقلی، توصیفی و پدیدار شناسانه، نقش باورهای انسانی را در فهم پدیدههای پیرامونی خود و واکنش او در مواجهه با این پدیدهها را مورد بررسی قرار میدهد و نتیجه میگیرد: 1. باورها از جهت میزان پذیرش، به سطحی، میانی و بنیادین تقسیم میشوند؛ 2. ما دو نوع فهم از پدیده داریم، فهم سازگاری پدیده با باور، و فهم ناسازگاری پدیده با باور؛ 3. اقسام واکنشها به پدیده: قبول پدیده، انکارپدیده و کشف پدیده.
-
ایمان و قلمرو صدق آن
نشریه کلام پژوهی، پاییز و زمستان 1401