عوامل موثر بر جایگاه تاریخ نگاری در ادبیات اسماعیلیان از آغاز تا پایان قرن هفتم هجری
از نخستین دهههای ظهور اسماعیلیه در فضای مذهبی دنیای اسلام، داعیان و متفکران این فرقه اقدام به نگارش آثار متعددی در زمینههای مختلف فلسفی، کلامی، اعتقادی، حقایق و امثال آن نمودند. گرایش موضوعی نویسندگان این آثار در ادوار مختلف حیات سیاسی، اجتماعی و مذهبی این فرقه تا پایان قرن هفتم هجری، بسته به عواملی چون قدرت یا ضعف سیاسی نظام دعوت، غیبت یا حضور امام در جامعه و مانند آن تغییر مینمود. جایگاه تاریخنگاری در ادبیات مکتوب اسماعیلیه و عوامل موثر بر آن، پرسشی است که در این مقاله درصدد پاسخگویی بدان هستیم. به نظر میرسد که تاریخنگاری اسماعیلیان به دلیل رابطهی انکارناپذیر امام با تاریخ و تاکید بر تعالیم باطنی بهعنوان راهنمای اصلی بشر در سیر تاریخی خود، ازنظر کمی از جایگاه بالایی در میان مکتوبات اسماعیلیان برخوردار نیست، زیرا ازنظر اسماعیلیان، این رویدادهای زندگی مادی بشر نبود که حایز اهمیت بوده و آن را شایستهی ثبت تاریخی مینمود، بلکه تکامل معنوی بشر بر اساس رهنمودهای باطنی امام از منشایی فرامادی حایز اهمیت بود. لذا تاریخ تنها بهعنوان دانشی در خدمت مکتب اسماعیلی و بهعنوان وظیفهای دینی در مشروعیتبخشی و معرفی سلسله امامان برحق به پیروان، حایز اهمیت بود. این سطح از توجه به تاریخ نیز تحت تاثیر عوامل متعددی که در این مقاله بدان پرداخته میشود، در ادوار مختلف تاریخ اسماعیلی دارای نوسانهایی است. روش پژوهش در این مقاله، روش زمینهای است و برای گردآوری دادهها از شیوهی کتابخانهای استفادهشده است.