اتیسم و سه نظریه ی اصلی شناخت
مطالعات گسترده بر روی اختلالات عصبی روانی تاثیر به سزایی بر درک ما از ساختار و عملکرد مغز و سیستم عصبی گذاشته است؛ تا جایی که پیامدهای فلسفی مهمی در حوزه ی فلسفه ی ذهن و علوم شناختی، داشته اند. اتیسم اختلالی است که از زمان شناسایی آن تا به امروز شاهد تغییرات بسیاری در مفهوم آن بوده ایم. پژوهش پیرامون این اختلال آن را تبدیل به یک موضوع در مباحث روا ن شناسی فلسفی کرده است. روند این پژوهش ها بر روی نقایص شناختی و رفتاری افراد دارای اتیسم، بینش ارزشمندی در توسعه و ساختار شناخت اجتماعی داشته است. در این خصوص سه نظریه ی اصلی شناخت یعنی نظریه ی ذهن، نظریه ی شبیه سازی و نظریه ی کنترل اجرایی یا نظریه فراشناخت هر کدام با رویکردی متفاوت به اختلال اتیسم، علت های متفاوتی را معرفی می کنند. در این مقاله ابتدا با تعریف بالینی از اتیسم شروع کرده، سپس سه نظریه اصلی شناخت را معرفی کرده و در آخر برتری نظریه ی شبیه سازی را در مقایسه با دو نظریه ی دیگر نشان خواهیم داد.
-
تبیین افزایش شیوع اختلالات طیف اتیسم بر مبنای نظریه تغییر مفهومی تاگارد
آزاده دوست الهی، مصطفی تقوی*،
مجله فلسفه علم، بهار و تابستان 1400 -
اثر یک دوره آب درمانی بر میزان سروتونین سرم کودکان دارای اوتیسم
هادی فراهانی، علیرضا علمیه*، ، رامین شعبانی
نشریه پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش، تابستان 1399