استدلال دور باطل علیه مولینیزم؛ اشکال رابرت آدامز و پاسخ تامس فلینت
نظریه مولینیزم (Molinism) بیش از هر چیز درصدد جمع میان آموزه مشیت الاهی و وفاداری به اراده آزاد فرد انسانی است. یکی از مواضع اختلاف در این میان، چگونگی علم خداوند و حدود آن است؛ به این معنا که چنانچه به نحوی به علم پیشین الاهی ملتزم باشیم، با توجه به اقتضایات چنین علمی، چگونه می توان به طور همزمان، اول، اراده آزاد را نیز در جانب مخلوق مختار حفظ نمود، و دوم، بی آنکه با نقض اختیار در جهت اخیر مواجه باشیم، آن را همسو با اراده ازلی و مشیت الاهی بدانیم. راه حل پیشنهادی مولینیزم، آموزه علم میانی است که به حسب آن، شرطی های خلاف واقع صادق متناظر با فعل مختار، به مثابه دست آویزی جهت برون رفت از معضل مزبور معرفی می شوند. رابرت آدامز (Robert Merrihew Adams) فیلسوف تحلیلی مسیحی، با پرسش از اساس صدق شرطی های فوق الذکر، استدلالی در اثبات دوری بودن علم میانی، و همچنین پوچ بودن آن اقامه می کند؛ چه، تحلیل علم میانی ما را با این واقعیت مواجه می کند که علیرغم تلاش مولینیزم غایت آن، که همانا اثبات اختیار است، تامین نمی شود. از دیگر سو، تامس فلینت (Thomas Flint) دیگر فیلسوف مسیحی آمریکایی، ضمن نقدی مفصل، موضع آدامز را باطل می شمرد. در این مقاله، چنانکه از عنوان آن برمی آید، ابتدا به استدلال آدامز و سپس به نقد فلینت بر آن به طور مشروح پرداخته شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.