محور مقاومت به مثابه هویت منطقه ای
منطقهگرایی بهمثابه حدفاصل ملیگرایی و جهانگرایی در عصر حاضر از اهمیت و جایگاهی ویژه برخوردار است؛ چنان که پس از عصر وستفالیایی، ملیگرایی بهعنوان عنصر اصلی شناسایی دولتها شناخته شد و در عصر تکنولوژی و ارتباطات، جهانی شدن و وابستگی متقابل چنین نقشی را ایفا میکند. منطقهگرایی نوین که برگرفته از رویکردهای پستمدرنیستی و سازهانگارانه است، در تلاش برای تغییر توجهات و باورها در قبال منافع و مناطق تعیینکننده قدرت بهشمار میآید. در دورهای که قدرت مادی حرف اول را در مناسبات میزند، منطقهگرایی نوین در پی برجسته کردن ارزشها و هنجارها و مولفههای برساختهانگارانه هویتی است تا از این دریچه امکان پررنگ کردن ارزشهای فرامادی را فراهم سازد.
بر این اساس سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه میتوان محور مقاومت را بهمثابه یک هویت منطقهای اثرگذار دانست؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت در منطقهگرایی نوین، ملاک انسجام و پیوند واحدهای سیاسی، برخورداری از هویت اجتماعی و فرهنگی مشترک است که برای کشورهای عضو محور مقاومت امری مسجل بهشمار میرود؛ ازاینرو فاصله جغرافیایی و فقدان مرز مشترک مانعی در تحقق چنین امری نیست.
برای بررسی سوال اصلی و فرضیه پژوهش از روش کیفی مبتنی بر تحلیل دادهها و برای جمعآوری دادهها از روش کتابخانهای و اسنادی استفاده شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.