شناخت شناسی نسبت مقاومت و دولت در یمن
«محور مقاومت» بهعنوان یک جریان قدرت در چند دهه اخیر عموما بهصورت جنبش در کشورهای مختلف نقشآفرینی کرده است. حزبالله در لبنان، حماس در فلسطین، انصارالله در یمن، حشد الشعبی در عراق و... با آرمانی مشترک به مقابله با ظلم، استکبار و استعمار میپردازند. جریانهای مقاومت که بهصورت شبکهای و حول محور عقیده به یکدیگر وصل هستند با مسیلهای به نام «دولت ملی» مواجهند. در راستای تبیین این مسئله چندین سوال مطرح میشود: آیا زمینه برای تبدیل این جنبشها به سطح دولت وجود دارد؟ در صورت وجود زمینه، چه مدل حکومتی مناسبتر است؟ در صورت رسیدن این جنبشها به سطح دولت، چه فرصتها و تهدیدهایی برای آینده محور مقاومت میتوان متصور شد. در این مقاله، تنها مناسبات میان انصارالله و دولت یمن براساس روش سوات مورد تحلیل قرار میگیرد و نمونههای دیگر از جبهه مقاومت به مقالات دیگری موکول میشود.