طبقه بندی علوم از دیدگاه ملاصدرا و تاثیر شرایط اجتماعی بر آن
در دوران صفویه، معاصر با حیات صدرالمتالهین، با روی کار آمدن فقهای درباری و تصوف بازاری، علوم حقیقی همچون فقه و فلسفه و عرفان به انزوا رفت. ملاصدرا، که با اندیشههای فلسفی و عرفانی پیش از خود آشنایی داشت و در مقام یک عالم دینی، در پی زدودن تشویش فکری از جامعه علمی و مقابله با این رویکرد گمراهکننده، به تاسیس نظام فلسفی جدیدی پرداخت تا بتواند تمام تفکرات پیشین را بهنحوی سازگار و در خود جمع نماید. در واقع او در تلاش بود با تاسیس مکتب فلسفی خود، جایگاه علم حقیقی و راه رسیدن به آن را برای جامعه تبیین کند. از آنجا که طبقهبندی علوم از مسایل اولیه هر نظام فلسفی بشمار میرود و هر نظام فلسفی و مجموعه مسایل آن، متاثر از شرایط اجتماعی هستند، طبقهبندی ملاصدرا از علوم متاثر از دغدغههای اجتماعی وی بوده و در جهت پاسخگویی به نیاز جامعه خویش و هدایت آن بسمت علوم حقیقی ترسیم شده است. او در هر یک از سه دوره حیات علمی خود، دستهبندی خاصی از علوم ارایه داده است؛ در دوره نخست، بر اساس رویکرد مشایی، سپس بر اساس رویکرد اشراقی، و در دوره پختگی تفکرش، با رویکرد متعالیه. این مقاله بر آنست تا طبقهبندی صدرالمتالهین از علوم را در هر یک از سه دوره حیات علمی وی بررسی نماید و نشان دهد که در هر یک از ادوار چه تاثیری از دغدغههای جامعه پذیرفته و چگونه پاسخگوی آنها بوده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.