اهمیت تشخیص گفتمان و دال مرکزی متن از سوی مترجم با تکیه بر ترجمه کلمن بارکس از مثنوی مولانا
کلمن بارکس از مطرح ترین مترجمان آثار مولانا در آمریکاست. آثار او به دلیل دخل و تصرفات متعدد در اشعار مولانا موردنقد قرار گرفته است. منتقدان کلمن بارکس، دلایل مختلفی برای تصرفات بسیار او در آثار مولانا برشمرده اند که از مهم ترین آن ها می توان به عدم آشنایی او با زبان فارسی، فرهنگ و دین مولانا و تحریف و حذف عامدانه عناصر اسلامی اشاره کرد. در این پژوهش کوشیده ایم شواهدی در نقض این فرضیات ارایه دهیم. سپس برمبنای تحلیل گفتمان و ایده دال مرکزی در نظریه لاکلا و موف نشان دهیم که علت اصلی تصرفات بارکس، تشخیص نادرست او از گفتمان مولانا و یکسان پنداری دال های مرکزی در همه آثار مولاناست. این امر ساختار و دلالت تمثیل های مثنوی را شکسته و سبب شده است که شخصیت ها، داستان های قرآنی، سمبل ها و سنت های عرفانی به اشیاء، اشخاص و اعمالی عینی تبدیل شوند که همین موضوع، بارکس را به تصرف در آثار مولانا وادار کرده است. او ناگزیر با تصرفات خود می کوشد تا براساس گفتمان خود و مخاطبانش، و نه مولانا توجیه و توصیف جدیدی از اشعار ابداع کند. در تبیین این فرضیه به تحلیل ترجمه وی از نی نامه، داستان اصحاب کهف و نگاه او به اشعار مولانا درمورد عیسی (ع) و توصیف وی از سماع پرداخته ایم.
مولانا ، کلمن بارکس ، تحلیل گفتمان ، دال مرکزی ، لاکلا و موف
-
بررسی روایت شناسانه مجموعه داستان آویزه های بلور اثر شهرنوش پارسی پور بر اساس نظریه ژرار ژنت
، آیت شوکتی*، سکینه آزادی
پژوهشنامه ادبیات داستانی، بهار 1402 -
بررسی تطبیقی عنصر شخصیت در داستان های ماهی سیاه کوچولو و موش مترو بر مبنای نظریه انتخاب گلاسر
، شهناز عبادتی
مجله پژوهش در ادبیات کودک و نوجوان، پاییز و زمستان 1400