تاثیر توانمندسازی براساس مدل گیبسون بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند مبتلا به تالاسمی
کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایین از جمله مشکلات مادران کودکان مبتلا به بیماری های مزمن است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر توانمندسازی براساس مدل گیبسون بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی انجام گرفته است.
در این مطالعه نیمه تجربی، جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به تالاسمی مراجعه کننده به کلینیک بیماری های خاص شهرهای رفسنجان و کرمان در سال 1399 بودند. حجم نمونه 25 نفر بود. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه قرار گرفتند. در گروه مداخله، مادران در 5 جلسه آموزشی که براساس مدل گیبسون طراحی گردید، شرکت نمودند و در گروه کنترل مادران مراقبت های معمول را دریافت نمودند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های خودکارآمدی Zhang و کیفیت زندگی SF-36 بود که قبل از مداخله و 6 هفته بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی و کای اسکویر در نرم افزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.
قبل از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی و کیفیت زندگی بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (به ترتیب 31/0=p و 47/0=p). بعد از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه مداخله (36/9±81/68) به طور معناداری بیش تر از گروه کنترل (87/6±69/44) بود (001/0<p)، اما میانگین نمره کیفیت زندگی بین گروه مداخله (08/10±64/60) و گروه کنترل (41/11±19/56) بعد از مداخله تفاوت معناداری نداشت (19/0=p).
براساس نتایج، توانمندسازی براساس مدل گیبسون روش مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی است، اما در زمینه تاثیر بر کیفیت زندگی مطالعات بیش تری پیشنهاد می شود.