تحلیل شخصیت در کلیدر بر اساس نظریه اریک فروم
جستار حاضرکه پژوهشی بینا رشته ای را وجهه همت خود قرار داده ،بر آن است تا با کاربست روان کاوی انسان گرای اریک فروم و به طور مشخص نظریه شخصیت او و بر اساس همانندی هایی که میان ساختارهای روایی و ساختارهای اجتماعی؛ میان متن و جامعه؛ و میان داستان و روان می توان سراغ گرفت راهی به شناخت ارتباط شبکه های دلالتی متون روایی با فرهنگ و اجتماع؛ میان انسان و جهان بگشاید.به منظور ارایه الگویی عملی با تکیه بر رمان سترگ کلیدر که نمود روشن و واقع گرایانه ای از ساختار های اجتماعی و فرهنگی عصر حاضر است،به بررسی روند شکل گیری شخصیت های اجتماعی این اثر پرداخته، چگونگی تاثیرپذیری آن ها از ساختار اجتماعی و نفوذ ساختارها و نیروهای فرهنگی جامعه را نشان داده،دلالت های این تاثیرپذیری را به روش توصیفی- تحلیلی، به شیوه ای استقرایی و براساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی در قالب شخصیت های بی ثمر و ثمربخش فروم واکاوی می کند.برآیندی که از این بررسی به عمل آمده،نشان می دهد شخصیت های داستان به شدت تحت تاثیر وقایع اجتماعی بوده،روند شکل گیری شخصیت ها رابطه مستقیمی با تحولات اجتماعی جامعه دارند.از این رو علاوه بر این که قابلیت نظریه فروم در تحلیل آثار ریالیستی و به طور مشخص رابطه شخصیت با جامعه و رابطه ساختار روایی با ساختارهای جهان واقعی و بیرونی اثبات می شود رابطه ادبیات با سایر شاخه های علوم انسانی از جمله روان شناسی و جامعه شناسی برجسته ترگشته،بستر مناسبی برای مطالعات بینارشته ای پیش روی پژوهشگران ادبیات تطبیقی قرار می دهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.