پهنه بندی خطر بیابان زایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشه بندی سلسله مراتبی، مطالعه موردی: دشت باد قوس سبزوار
در حال حاضر بیابان زایی به عنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمه خشک، بلکه در بخش هایی از مناطق نیمه مرطوب نیز دیده می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنه بندی شدت بیابان زایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشه بندی سلسله مراتبی در دشت باقوس سبزوار است. بدین منظور، معیارهای موثر در بیابان زایی شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، فرسایش و نحوه مدیریت انتخاب و میانگین هندسی شاخص ها محاسبه شدند. لایه های اطلاعاتی شاخص های مربوط به هر یک از معیارها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. این اطلاعات بر اساس روش مدالوس امتیاز دهی شده و از میانگین هندسی شاخص های هر یک از معیار ها، نقشه نهایی وضعیت هر معیار تهیه و از میانگین هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه تهیه شد. نتایج نشان داد، معیارهای پوشش گیاهی، اقلیم و فرسایش بیشتر از سایر عوامل در بیابان زایی منطقه موثر بودند و تیپ حساسیت زیاد و بحرانی ، با فقر پوشش گیاهی و خشکی اقلیم مطابقت داشته و واحدهای کاری 1 و 2 بیشترین مساحت تیپ های بیابان زایی با شدت زیاد را به خود اختصاص داده اند. همچنین، نتایج نشان داد که 21 درصد از منطقه مورد مطالعه، در پهنه حساسیت زیاد، 28 درصد در پهنه حساسیت زیاد و بحرانی، 17 درصد در پهنه حساسیت کم، 28 درصد در پهنه حساسیت کم و بحرانی و شش درصد در پهنه حساسیت ناچیز به فرسایش قرار دارد. 55.6 درصد از نتایج مدل مدالوس اصلاح شده به وسیله روش های خوشه بندی معنی دار به دست آمد. با توجه به نقشه توزیع مکانی شدت بیابان زایی مستخرج از مدل مذکور می توان به عنوان ابزاری کمکی در مقابله با بیابان زایی استفاده کرد و از تخریب بیش از حد منطقه در آینده جلوگیری به عمل آورد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.