سیاست گذاری دفاعی- امنیتی ج.ا.ایران در رویارویی با افراط گرایی اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در مقطع زمانی پیش رو (سال 1401-1400)
ریشه های افراط گرایی اسلامی در باورها و اندیشه های اسلامی منطقه آسیای مرکزی از قرن نوزدهم ایجاد شده و در طول سالیان متمادی در خلال بحران های گوناگون رشد یافته است. پس از حوادث 11سپتامبر 2001 و تغییر در استراتژی ایالات متحده در قبال تروریسم و با لشگرکشی به کشورهای افغانستان و عراق، حوزه فعالیت و نفوذ بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه افزایش یافته و بروز و ظهور آن در بحران سوریه به عنوان یک بحران قومی- مذهبی به صورت تمام و کمال تجلی یافت. با توجه به تحولات منطقه در سال 1400 (2021) پژوهش حاضر درپی پاسخ به این سوال اصلی می باشد که سیاست گذاری دفاعی- امنیتی ج.ا.ایران در رویارویی با افراط گرایی اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در مقطع زمانی فعلی (سال 1401-1400) چگونه می باشد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح می شود هراس از گسترش این دومینوی تنش و التهاب به آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی با توجه به تحولات اخیر افغانستان و حاکمیت طالبان و نیز بحران قره باغ و حضور نیروهای تکفیری با پشتیبانی ترکیه و آذربایجان، به ویژه رژیم صهیونیستی (با توجه به استقرار تجهیزات نظامی در خاک آذربایجان) دولت های این قلمرو جغرافیایی و نیز جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین (با توجه به راهبرد گسترش حضور و نفوذ خود در مناطق همجوار با توانمندی های بالا و مناسب) را بر آن داشته تا علی رغم منافع متعارض و اختلافات موجود، سیاست خارجی و نگاه دفاعی و امنیتی خود را در جهت همگرایی منطقه ای نزدیک ساخته و به فکر ایجاد الگویی جدید بر اساس تهدیدات مشترک و ارایه ایده تشکیل مجموعه های امنیتی منطقه ای به منظور ایجاد بازدارندگی و نیز تقابل با افراط گرایی موجود در منطقه در قالب گروه های تکفیری باشند و پذیرش ج.ا.ایران در سازمان شانگهای نیز موید این موضوع می باشد.