نظریه «مخاطب محوری» رویکردی در نقد ادبیات کودکان
پژوهش در حوزه ادبیات کودکان با فرض مخاطب کودک ویژگیهای منحصربهفردی دارد که ناشی از ماهیت متفاوت آن است و پژوهش در این حوزه را تحت تاثیر قرار میدهد. درک این ویژگیها مستلزم توجه به اثرات معطوف به قید کودک در حیطه دانش و سپس پژوهش ادبیات کودکان است. نویسندگان و منتقدان ادبیات کودکان، باید به ویژگیهای زبانی و توانایی درک و فهم مخاطبان خود، توجه ویژهای داشته باشند. این سخن موید اهمیت نظریه «مخاطبمحوری» در میان نظریههای سهگانه ادبی یعنی «مولفمحوری»، «متنمحوری» و «مخاطبمحوری» است. پژوهشگر با بررسی ویژگیهای عناصر زبانی و درونمایه آثار کودکان و تطبیق آن با ویژگیهای مخاطبان و از جهتی بازنگری در کارکرد رویکردهای نقد ادبی بر اساس نظریههای سهگانه ادبی مذکور، به دنبال یافتن پاسخی است که نشان دهد، نظریه «مخاطبمحوری» در بین نظریات سهگانه ادبی در ادبیات کودکان اهمیت ویژهای دارد و این نظریه میتواند معیاری برای پژوهشگر باشد تا با بهرهگیری از آن به نقد ادبیات کودکان بپردازد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای، کارکرد رویکردهای نقد ادبی در ادبیات کودکان بررسی و تحلیلشده است. نتایج این پژوهش اهمیت نظریه «مخاطب-محوری» را اثبات و تطبیق و بررسی آثار تولیدشده کودکان بر اساس نظریه ادبی فوق، معیارهای مناسب نقد را برای نویسندگان این حوزه مشخص و معرفی خواهد کرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.