نگاهی تاریخی به واژه های مدینه و مدنی در گزارش های عربی کتاب های فلسفی یونانی
بی گمان، اصطلاح شناسی از ضرورت های هر دانشی است که اگر تاریخی انجام شود، سودش دوچندان است. در میان اصطلاحات فلسفه ی عملی که گر چه نام آشناست و در علوم قرآن و نیز تاریخ و عرف فراوان بکار می رود؛ اما به عنوان زبانزدی فلسفی به ویژه با نگاه تاریخی بررسی نشده، واژه ی مدنی است که صفت نسبی مدینه است. این اصطلاح که در میراث جهان اسلام پربسامد است، در عنوان سومین شاخه ی حکمت عملی، «الفلسفه المدنیه»، بکار رفته و اصطلاح نام ور و بنیادین «مدنی بالطبع» که در انسان شناسی فلسفی و فلسفه ی علوم اجتماعی محور است، از آن ساخته شده است؛ ازاین رو، پرداختن بدان ضروری است؛ به ویژه بررسی آن در مطالعات تمدنی نیز لازم است؛ زیرا واژه ی تمدن نیز مبتنی بر آن است. این مقاله با بررسی مدینه و مدنی در فرهنگ های اصیل لغت تازی مانند العین، مختار الصحاح، تهذیب اللغه و نیز در برخی کتاب های مرتبط با علوم قرآنی، راه را برای تحقیق آن در گزارش های عربی متن های فلسفی یونانی می گشاید که با پژوهش آن ها به نظر می رسد که مترجم ناشناس خطابه ی ارسطو پیشگام در به کارگیری مدینه و مشتقات آن در ترجمه ی πολις یونانی و مشتقاتش است و در استعمال مدینی به عنوان صفت نسبی مدینه نیز منحصر به فرد است و شاید نشان قدمت آن باشد. در این میان، گویا کندی در به کارگیری وصف مدنی مقدم است و نیز اسحاق در ترجمه ی اخلاق ارسطو، مدینه و مشتقاتش را هرچند تحت اللفظی ست، به عنوان برابر نهاد πολις یونانی و واژه های برگرفته از آن، بیش از سیاسه و مشتقاتش که در عربی رایج تر است، می پسندد و بهره می برد.
مدینه ، مدنی ، πολις ، اخلاق نیکوماخوس ، خطابه ی ارسطو
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.