فرهنگ استراتژیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان (1398-1358)
فرهنگ استراتژیک ازجمله مفاهیم نو در ادبیات روابط بین الملل است که نخستین بار توسط جک اسنایدر مورد استفاده قرار گرفت. بررسی های علمی انجام شده پیرامون آثار فرهنگ استراتژیک بر رفتارهای جمهوری اسلامی ایران به طور عمده طی دو دهه اخیر و به ویژه با بحرانی شدن پرونده هسته ای و سپس برنامه موشک های بالستیک صورت گرفته است. تلاش ما در این مقاله معطوف به بررسی این سوال خواهد بود که فرهنگ استراتژیک چگونه به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان طی سال های 1358 تا 1398 شکل داده است؟ پاسخ موقت به این پرسش آن است که فرهنگ استراتژیک از طریق شکل دهی به رفتارهای استراتژیک و پایدار موجب شده است که جمهوری اسلامی ایران طی سال های 1358 تا 1398، برخلاف تحولات سیاسی و گفتمانی داخلی، سیاستی نسبتا مستمر و فراگفتمانی در قبال افغانستان داشته باشد. این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی بوده و پژوهشگر داده های مورد نیاز را با استفاده از منابع کتابخانه ای، فضای مجازی و مصاحبه با برخی از متصدیان سیاست خارجی کشورمان در قبال افغانستان طی دوره مورد مطالعه جمع آوری نموده است.
-
پیامدهای گسترش حضور داعش در افغانستان بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
غلامعلی چگنی زاده*، سید محمدکاظم سجادپور،
فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، بهار 1400 -
رود هیرمند و تاثیر آن بر روابط سیاسی - امنیتی ایران و افغانستان
محممدحسن حبیبیان،
فصلنامه امنیت پژوهی، بهار 1392