بررسی انقلاب مشروطه با تاکید بر نظریه چالمرز جانسون
انقلاب مشروطه یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که به دنبال آن شاهد دگرگونی بزرگی در شیوه اعمال حاکمیت هستیم. چرا که شاه دیگر سایه خدا به حساب نیامده و مظابق قانون اساسی مشروطه قدرت موهبتی بود که از جانب ملت به وی تفویض میشد. این مقاله به بررسی وقوع این رویداد و زمینهها و علل وقوع آن بر مبنای نظریه چالمرز جانسون پرداخته است. نظریه جانسون به رویکرد کارکردگرا تعلق دارد. مطابق این رویکرد جامعه به صورت یک سیستم در نظر گرفته میشود که هر یک از اجزای مختلف آن با ایفای یک نقش خاص در حفظ تعادل کل سهیم است. از نظر جانسون آنچه باعث وقوع انقلاب است به هم خوردن تعادل سیستم بر اثر ناهماهنگی پیش آمده ناشی از تغییرات ارزشی و محیطی صورت گرفته میباشد. در این نوشته تلاش شده است تا روند تحولات و تغییرات محیطی و ارزشی جامعه (که عدم تطابق این دو باعث وضع انقلابی است) بر اساس نظریه جانسون و با استفاده از شاخصها و معرفهای برگرفته از این نظریه مورد بررسی قرار گیرند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تغییرات ارزشی و محیطی صورت گرفته در طول حکومت قاجار باعث برهم خوردن تعادل پیشین و در نهایت وقوع انقلاب مشروطه شدهاند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.