داستان، تجربه ٴ جهانی استعلایی؛ خوانش داستان کوتاه تمام زمستان مرا گرم کن
«» "
ادبیات شهری که در چند دههٴ اخیر به ژانری مجزا تبدیل شده است، اشکال مختلف رویارویی و تعامل شهر واقعی و شهر داستانی را به نمایش میگذارد. تمام زمستان مرا گرم کن نمونهای بارز از این رویارویی است. در این داستان کوتاه، راوی به زمان-مکانی که زاییدهٴ تخیل اوست کوچ میکند و اینگونه خود را از بند زمان-مکان یکنواخت و کسالتبار شهرش رها میکند. بدین ترتیب، شاهد بازسازی دو جهان پادآرمانشهری و آرمانشهری هستیم که "شدن" آنها در تضاد با یکدیگر قرار میگیرد. این تضاد، تفاوتها، مرزها و همچنین پیچیدگی مفهوم "شدن" شهری را آشکار میسازد. در این مطالعه، با بهرهگیری از مفاهیم تحلیلی نظریهٴ جهانهای ممکن و همچنین نقد جغرافیایی برتران وستفال بدنبال مطالعهٴ این تضاد هستیم که مسالهٴ اصلی پژوهش محسوب میشود و بررسی آن نیازمند پاسخگویی به چند سوال بنیادین است: خاستگاه و بازخوردهای ظهور جهان تخیلی که زاییده ذهن راوی است چیست؟ چگونه میتوان "شدن" ساختاری و وجودی جهانهای متن را تحولی مرتبط با وضعیت پسامدرن دانست؟ چگونه این جهانها بر واقعیت جغرافیایی کنش نشان میدهند و مرزهای آن را دستخوش تغییر و تحول میکنند و در نهایت چه سرنوشتی خواهند داشت؟ نتیجهٴ پژوهش حاضر تفکری در باب وضعیت شهرو شهروند در عصر پسامدرن خواهد بود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.