نقش میانجیگری ترس از خود در ارتباط میان سبک های دل بستگی ناایمن با باورهای وسواسی در جمعیت غیر بالینی
پیش زمینه و هدف:
مطالعات متعدد نتایج ناهماهنگی را در مورد ارتباط باورهای وسواسی و متغیرهای شناختی گزارش کرده اند. همچنین باورهای وسواسی عوامل مهمی در تبدیل افکار مزاحم به افکار وسواسی به شمار می روند. در این راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری ترس از خود در ارتباط میان سبک های دل بستگی ناایمن با باورهای وسواسی در میان دانشجویان بود.
مواد و روش کار:
روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشگاه های تهران در بازه ی زمانی مرداد تا مهر سال 1401 بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای 320 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. پس از حذف داده های پرت، 312 پرسشنامه وارد تجزیه وتحلیل شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه باور های وسواسی (OBG)، پرسشنامه ی ترس از خود (FSQ) و پرسشنامه تجربه در روابط نزدیک (ECR) بودند. درنهایت داده ها با روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
شاخص های نیکویی برازش برای مدل پژوهش معنادار و مطلوب بودند و مدل برازش مناسبی داشت. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی نمره ی کل باورهای وسواسی با ترس از خود و نمره ی کل دل بستگی نا ایمن به ترتیب 54/0 و 42/0 و در سطح 01/0>p دارای اختلاف معنادار بودند. همچنین اثر غیرمستقیم و اثر کل سبک های دل بستگی ناایمن بر باورهای وسواسی به ترتیب 24/0 و 33/0 و به لحاظ آماری دارای اختلاف معنادار بودند (01/0>p).
بحث و نتیجه گیری:
یافته های پژوهش حاضر نشان داد که سبک های دل بستگی ناایمن و ترس از خود نقش مهم و تاثیرگذاری بر باورهای وسواسی دارد. همچنین مطالعه حاضر روابطی را شناسایی کرد که ممکن است پیامدهای مهمی برای پیشگیری و درمان افکار غیرقابل قبول در بیماران OCD و همچنین افراد غیربالینی داشته باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.