زوال دولت محوری پارادایمی جدید در حقوق بین الملل
یکی از مفاهیم جدید در روابط بینالملل، زوال حاکمیت دولت است که اصول عمده آن، تاکید بر نقش سازمانهای بینالمللی و جنبشهای جدید اجتماعی و تلاش برای استقرار صلح، خاتمه دادن به ستیز میان ملتها و استقرار ترکیبات جدید است. زوال حاکمیت به دنبال محدود کردن قدرتها و تضعیف مرزهای سیاسی و حاکمیت ملی شکل می گیرد. هدف، حاکمیت جهانی تحت یک قانون به صورت یکپارچه است. نوع و تعداد بازیگران بهگونهای تحول یافته که علاوه بر قدرتهای بزرگ بینالمللی، بازیگران منطقهای نیز به ایفای نقش میپردازند. همچنین، در کنار دولتها، نهادهای مدنی بینالمللی، سازمانهای مردم نهاد بینالمللی، سازمانهای بینالدول بینالمللی، نهادهای چندجانبه غیررسمی، احزاب، رسانهها، قومیتها، سندیکاها، شرکتهای چندملیتی، افراد و افکار عمومی بینالمللی نیز نقش آفرین شدهاند که درمجموع، به چندضلعی شدن نظام بینالملل انجامیده است. بدینترتیب، با توجه به ماهیت متحول و فرایندی نظام بینالملل و همپیوندی کنشگران و پیچیدگی تعاملات فزاینده آنان، هنوز نظمی مستقر شکل نگرفته و نظام بینالملل همچنان در حالت گذار، انتقال و سیال قرار دارد. جهانی شدن یا زوال دولت محوری یک فکر و ایده است که در تفکر و سیاستهای معاصر جای میگیرد و از تحولات جهان، افکار ملتها و فرهنگهای گوناگون برخاسته است. هدف از آن کاستن از محوریت حاکمیت دولت و تاکید بر نقش سازمانهای بینالمللی و جنبشهای جدید است جهانی شدن روندی تدریجی و تکاملی را طی کرده و همچنان در حال پیشروی است.
-
مطالعه وظایف و نقش دادستان در مسیر احقاق حقوق عامه در نظام حقوقی ایران و ایالات متحده آمریکا
صبا شیخی طامه، حجت الله ابراهیمیان*، محمدرضا حکاک زاده
نشریه فقه جزای تطبیقی، پاییز 1403 -
تاثیر تغییرات اقلیمی بر توسعه پایدار
محمدرضا حکاک زاده*، نصراله زیارتی خلیلی، ماشالله حیدرپور
نشریه حقوق و مطالعات سیاسی، بهار 1403