رویکرد انرژی مدار در تطبیق عملکرد سامانه حرارتی و ساختار کالبدی فضایی گرمابه های تاریخی ایران (مطالعه دو اقلیم قزوین و گیلان)
بحران انرژی و ضرورت مدیریت در مصرف آن، تجدیدنظر در شیوه های شکل دهی به ساختار فضا و کالبد ابنیه امروز را به رکن اصلی برنامه ریزی معماری تبدیل نموده است. گرمابه های تاریخی، بناهایی عام المنفعه و درخور توجه با تنوع فضایی و هندسی بالا، مجموعه ای از بارزترین راهکارهای عملی بهینه سازی در معماری ایرانی اند که آموزه های قابل استخراج و ارزشمندی از پیکربندی، سلسله مراتب و کنترل ارتباطات فضایی در ارتباط با انرژی را در خود نهفته دارند. ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است که به چگونگی حل مسیله تطبیق عملکرد سامانه حرارتی و ساختار کالبدی فضایی گرمابه های تاریخی ایران بپردازد و نسبت های میان فضاها و همچنین تدابیر هندسی و فضایی به منظور جداسازی حرارتی و عملکردی را مورد کنکاش قرار دهد. سوال اصلی تحقیق آن است که تفاوت های موجود در تناسبات کالبدی و ساختار فضایی گرمابه های تاریخی دو اقلیم سردوخشک قزوین و معتدل ومرطوب گیلان به لحاظ انطباق با سامانه حرارتی کدام است؟ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی و ابزار تحلیل داده ها نرم افزار تخصصی نحو فضا است. نمونه ها شامل 8 گرمابه در دو منطقه اقلیمی قزوین و گیلان با ابعاد و الگوهای متنوع کالبدی با وجود مجاورت جغرافیایی دو منطقه مذکور است. نتایج تحقیق، تفاوت ها و شباهت هایی را در خصوص نسبت سطح گرمخانه به سربینه، ساختار ورودی، گره های ارتباطی و میزان اتصال، هم پیوندی و عمق فضایی نمونه ها در ارتباط با حفظ انرژی و مدیریت سامانه حرارتی مشخص می کند. همچنین نتایج نشان می دهد تفاوت در ساختار فضایی کالبدی گرمابه های گیلان نمود بارزتری دارد و به طورکلی کاهش اثر جبر اقلیمی به افزایش تنوع ساختار فضایی در این گروه انجامیده است. درحالی که شباهت ساختار کالبدی گرمابه های قزوین به علت لزوم انطباق با سامانه حرارتی و پاسخگویی به شرایط دشوارتر اقلیمی است.
انرژی ، سامانه حرارتی ، گرمابه تاریخی ، قزوین ، گیلان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.