علم تحول انسان از منظر فرانظریه
علم تحول انسان محدود به بیان فرضیه، نظریه پردازی و بررسی تجربی نیست. بلکه فرانظریه های این علم تفسیر نتایج و کاربردهای تربیتی را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. هدف این مقاله بررسی علم تحول انسان در پرتو فرانظریه های این علم بود. تناسب بین فرانظریه ها و نظریه ها)که مبنای سیاست گذاری های تعلیم و تربیت و کاربردهای آموزشی هستند(، از ضروریات تحول بهینه انسان است. از این رو در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، انواع فرانظریه های علم تحول انسان شامل فرانظریه دو نیمه سازی دکارتی و فرانظریه فرآیندی رابطه ای مورد واکاوی قرار گرفته است. فرانظریه دونیمه سازی دکارتی، جهان هستی را در قالب قطب های دوگانه جمع پذیر ترسیم می کند، در حالی که فرانظریه فرآیندی رابطه ای، جهان هستی را به عنوان سیستمی از روابط متقابل کل و جزء، پویا و در حال تغییر ترسیم می کند. در این فرانظریه قطب ها در یکدیگر رسوخ کرده و هر قطب در عین حال که دیگری را تعریف می کند، خود نیز به وسیله دیگری تعریف می شود. همچنین، کل یک سیستم سازمان یافته از بخشها است، به نحوی که هربخش به وسیله ارتباطش با دیگر بخشها و با کل تعریف می شود. بنابراین، کل بزرگتر از جمع بخشهایش نیست، بلکه از آن متفاوت است. ناکامی فرانظریه دونیمه سازی دکارتی در تشریح پیشرفت های جدید در علم تحول انسان، نفوذ 300 ساله این فرانظریه را کاهش داده و فرانظریه فرآیندی رابطه ای در حال جایگزینی با آن است.