تحلیل استعاره های مفهومی حوزه عشق در کتاب «اوراق الورد» از مصطفی صادق الرافعی
استعاره مفهومی که برای اولین بار با کتاب «استعاره هایی که با آن زندگی می کنیم» (1980) از لیکاف و جانسون شروع شد، استعاره را نه ابزاری برای زیبایی آفرینی و ابداع هنری بلکه ابزاری برای تفکر می داند که به طور خودکار در زندگی بشر جریان دارد؛ معانی ثانوی و اغراض بلاغی متکلم همواره ورای پرده های ناپیدای مجاز و از جمله استعاره مفهومی پنهان است و تحلیل استعاره مفهومی در متون ادبی لایه های پنهان معانی و اغراض نهفته ادیب را برای مخاطب آشکار می سازد. کتاب «اوراق الورد» (1931) از نظر محتوا و شکل خلاقانه ترین کتاب «مصطفی صادق الرافعی» (1880-1937) است که به مرحله نضج کامل رسیده است. موضوع این کتاب عشق و سرشار از تصویرسازی های بدیع است. اما باید دید نویسنده عشق را چگونه با استعاره مفهوم سازی کرده است. مقاله پیش رو به شیوه توصیفی - تحلیلی انجام شده است و سعی دارد که با تکیه بر نظریه جورج لیکاف و مارک جانسون استعاره های مفهومی این رمان را تحلیل کند. هدف از پژوهش حاضر شناخت انواع استعاره های مفهومی و تصویری عشق در اوراق الورد است. یافته ها نشان داد که رافعی مفاهیم حوزه عشق را در قالب استعاره های تصویری و ساختاری زیبا با مفاهیمی چون عطر، شیشه عطر، سحر، نور، گل، آتشفشان، حیوان وحشی و انسان مفهوم سازی کرده و نور محوری ترین واژه در مفهوم سازی عشق است. رافعی در واقع با استعاره های تخیلی و خلاق و جدید معنای جدیدی به عشق بخشیده است و چون در مفهوم سازی عشق هدفی عرفانی را دنبال می کند همه چیز را خوب و زیبا جلوه می دهد و نکات منفی عشق را ورای استعاره های زیبا پنهان می سازد. همچنین او با سبک خاص خود استعاره های مفهومی را در یک ساختار گردآورده و تناظرها را بیان کرده است.