مقایسه الگوی ذهنی معماران با کاربران جهت افزایش تعلق به مکان در فضاهای اجتماع پذیر تجاری، موردهای مطالعاتی: محوطه ی کافه-رستوران های دو مجتمع رویال و گلستان در شهرک غرب تهران
تعلق به مکان سوم و تحقق فضایی معاشرت پذیر در فضاهای جمعی معاصر در پاسخ به کوچک شدن فضای زیست و خانه ی انسان معاصر، راهبردی مناسب در ارتقای تعاملات اجتماعی و سرزندگی شهری به شمار می رود، که خود نیازمند به وجود آمدن فضاهایی در پاسخ به نیاز تعامل، جهت شکوفایی اعضای جامعه به واسطه خلق ریزفضاهایی در ابنیه کلان مقیاس شهری فرهنگی، آموزشی و تجاری از جنس مکث و آرامش است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا در تبیین امکان سنجی تحقق فضایی با قابلیت معاشرت پذیری مکان سوم در بناهای معاصر، عوامل موثر در تقویت آن را در معماری فضاهای آزاد مجتمع های تجاری تحقیق نماید. پژوهش حاضر از حیث هدف یک پژوهش کاربردی و از جنبه سامانه جست وجو، یک پژوهش آمیخته کمی- کیفی است. گردآوری اطلاعات پژوهش از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر به کمک مدل یابی معادلات ساختاری صورت پذیرفته است. در این روش نمونه گیری به صورت تصادفی از بین جامعه مخاطبان محدوده ی مطالعه در ده بازه ی زمانی ایام سال صورت پذیرفته است. تحقق یک مکان سوم و ارتقای حس تعلق به آن، ضمن وابستگی به عوامل کالبدی و فیزیکی موثر بر دعوت مخاطب به حضور در مکان، نیازمند تطابق سیاست گذاری مجریان و مدیران سازمان دهنده مکان، کیفیت جامعه ی مخاطب و عوامل رفتاری حاکم بر آن است. در این راستا برتری روحیات اجتماعی، همسانی جمعیتی، اخذ امتیاز از مراجعات بلندمدت کاربران در مجتمع های تجاری و پرهیز از نگاه سودآور مقطعی به حضور افراد، می تواند در رونق و تاثیرگذاری بیش تر کیفیت فضا بر سرزندگی مشهود باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.