مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در مادران کودکان با و بدون ناتوانی های یادگیری خاص

پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در مادران کودکان با و بدون ناتوانی های یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری خاص شهر سنندج در سالتحصیلی 1401 بود. نمونه پژوهش شامل 117 نفر بود (55 مادر دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و 62 مادر دارای کودک عادی) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و فرم کوتاه مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی نسخه والدین (IUSC-12) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) به وسیله نرم افزار SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین والدین دارای فرزند مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص با والدین دارای فرزند عادی از نظر راهبردهای تنظیم هیجان تفاوت معنا داری وجود ندارد ولی در مولفه های عدم تحمل بلاتکلیفی تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد، به طوری که والدین کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص نسبت به والدین کودکان عادی تحمل پایین تری نسبت به شرایط مبهم و بلاتکلیف دارند. برگزاری دوره های آموزشی ویژه والدین دارای فرزند مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص جهت تقویت راهبردهای سازگارانه تر تنظیم هیجان و افزایش پذیرش و تحمل شرایط مبهم، در مراکز درمان اختلالات یادگیری خاص ضروری به نظر می رسد.