یادداشت سردبیر
در خلال دو قرن اخیر، درباره مجموعه نوشته هایی موسوم به رسایل اخوان الصفاء و خلان الوفاء پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است؛ پژوهش پیرامون این پرسشها که نویسندگان این رسایل چه کسانی بوده اند؟ و اینکه زمان و مکان نگارش، مقاصد و اهداف و مخاطبان این نوشته ها چه بوده و نگارش آنها آیا به قلم یک تن یا گروهی از نویسندگان بوده است؟ از زمره نتایج پرثمر این پژوهشها تعیین زمان و مکان نوشته هاست که برابر قراین و ارجاعات و سبک و ادبیات نگارش آنها معلوم شده که بلحاظ زمانی در اواخر قرن سوم یا اواسط قرن چهارم و بلحاظ مکانی به احتمال زیاد، در قلمرو حاکمیت فاطمیون مصر و قرامطه پدید آمده اند. همچنین روشن شده که عناصر و مبادی شکلگیری اندیشه اخوان الصفاء که بیتردید متنوع و چند وجهی است به کدامین مکاتب و جریانهای فکری آن عصر باز میگردد و از این طریق تاثیر خطوط فکری مکاتبی چون نوفیثاغوریان، افلاطونیان، مشاییان، نوافلاطونیها و همچنین نحله هایی چون غنوصیها، صایبین و هرمسیها در این نوشته ها پیگیری و ردیابی شده است. در کنار این پژوهشها، اما بلحاظ تاریخ فلسفه دست کم سه مسیله همچنان محل تامل و تحقیق است: 1) دلیل یا دلایل پنهان داشتن نام نویسنده/ نویسندگان این رسایل چه بوده است؟ 2) آیا میتوان این مجموعه را به سنخ نوشته های حوزه اسکندریه یا بطورکلی مکاتب اسکندرانی مربوط دانست؟ 3) نسبت این نوشته ها با سنت عقلایی مشارب امامیه و معتزله چه بوده و آیا میتوان آنها را به چنین مکاتبی قابل تحویل دانست؟ در مورد نکته نخست، کافی است به شیوه های نظری و سلوکی نوفیثاغوریان، نوافلاطونیان (بویژه شیوه آمونیوس ساکاس و شاگردش افلوطین)، غنوصیه و اسماعیلیان در متن تاریخ فلسفه و دلایل پنهان نویسی و غیرعلنی کردن آموزه های آنها دست کم در مقطع یا مقاطع زمانی خاص توجه کنیم، تا از این راه مشابهت یا عدم مشابهت شیوه آنها با نویسندگان رسایل اخوان الصفاء مقایسه و تحلیل گردد. در مورد دومین نکته، باید گفت برغم تتبعات و تحقیقات وسیعی که درباره حوزه فلسفی اسکندریه و مکاتب اسکندرانی صورت گرفته، همچنان پرسشهایی مهم و کلیدی باقی مانده است؛ از قبیل اینکه نحوه انتقال و ترکیب عناصر متفکر فرهنگی، دینی و عرفانی در این حوزه چگونه رخ داده و اینکه نحوه اتصال و پیوند این هییت تالیفی با فرهنگ و تمدن اسلامی از چه طریق و طی چه فرایندهایی بوده است؟ درباره سومین نکته، یعنی امکان ارتباط معنایی این نوشته ها با شیوه و مسلک عقلایی امامیه و معتزله نیز هرچند در میان پژوهشگران این حوزه اتفاق نظر نسبی وجود دارد، لیکن آنچه مسلم است برغم تسلط اندیشه های اسماعیلی در آن مقطع زمانی در حوزه غرب عالم اسلام چگونگی اقبال اخوان الصفاء به اندیشه های معتزلی و بویژه دیدگاه های امامیه، نیازمند تامل و تحقیق بیشتری است، از اینرو که امکان تحویل و تقلیل کامل این رسایل به اندیشه های اسماعیلی منتفی است و نقدهای کوتاه و مفصلی که در این رسایل نسبت به افکار و نحوه عمل اسماعیلیان بیان شده، حکایت از تمایزات فکری نویسندگان آن با نحله اسماعیلیه دارد. بهر حال، اهمیت این مقطع تاریخی وقتی دو چندان میشود که رسایل اخوان الصفاء بمثابه پل ارتباطی و محل تلاقی سنتهای فکری، دینی، فلسفی و عرفانی شرق و غرب و مهمتر از آن، تقید و تمسک این مکتب فکری به شیوه های عقلانی مکتب امامیه و جدا شدن از بدعتها و بدعت گذاریهای رایج آن عصر که در سراسر این نوشته ها مورد تاکید قرار گرفته، مورد توجه قرار گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.