سیاست خارجی ایران در جنگ دوم قره باغ: عوامل و رویکرد
نوشته پیش رو با دیدگاه ژیوپلیتیک محور، در صدد بررسی روند رویکرد سیاست خارجی ایران در جنگ دوم قره باغ و عوامل موثر بر آن است. با تقسیم جنگ به سه دوره ی «محسوس نبودن برتری آذربایجان»، «محسوس بودن برتری آذربایجان» و «تثبیت برتری آذربایجان»، سه روند «اهمال»، «بلاتکلیفی» و «غافلگیری» در روند سیاست خارجی ایران قابل تبیین است. طبق ادعای پژوهش، کلان روایت "قره باغ خاک اسلام است"، رویکرد کلی جمهوری اسلامی ایران در بحران قره باغ را متاثر کرده است. عدم اجماع در داخل، مماشات با روسیه، دشمنی اسراییل، رقابت با ترکیه و تقابل با نظام بین الملل از عوامل موثر بر کنشگری ایران در این جنگ بود. در جنگ دوم، ایران با اهمال از توان و اراده ی جمهوری آذربایجان و ناتوانی در ایجاد توازن میان دو روایت «پیوندهای دیرینه ی مذهبی، فرهنگی و تاریخی و تکلیف حمایتی جمهوری اسلامی از شیعیان» و «بستر تجزیه طلبانه در استان های آذری نشین ایران» به اعلام بی طرفی و کنشگری لفظی بسنده کرد. ایران پس از تسلط باکو بر مناطق مورد مناقشه ی هم مرز با ایران، با درک دیرهنگام از اراده ی جمهوری آذربایجان، با بلاتکلیفی به کنشگری پرداخت و به دلیل مشخص نبودن جزییات طرح ابتکاری و عدم رایزنی و فعالیت دیپلماتیک گسترده، با بند مربوط به ارتباط بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان با جمهوری خودمختار نخجوان در توافق نامه مسکو که دستاویزی برای طرح کریدور زنگه زور شد، غافلگیر شد. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی-تاریخی و روش «ردیابی فرایند»، با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.