بررسی انسجام و پیوستگی در سه غزل حافظ
ساختار خاص و محتوای ممتاز غزل خواجه شیراز از دیر باز به توهم گسستگیش دامن زده و کسانی را برآن داشته تا منکر همبستگی محور عمودی غزلش شوند، از جانب دیگر انسجام و پیوستگی متنی بیشتر ناظر بر حوزه روابط معنایی مابین واحدهای متن است و همین روابط است که به کلام، پیوستگی و انسجام می دهد و ارتباط متن با جمله یا عبارت به خاطر اندازه و ظاهر آن نیست،بلکه به خاطر تحقق آن در جمله است؛ بنابراین در این مقاله که به شیوه مطالعه کتاب خانه ای و از نوع توصیفی است، غزلی از حافظ، طبق نظریه انسجام و پیوستگی متنی هالیدی -حسن و کلان استعاره کووچش به عنوان پایه تحقیق و دو غزل دیگر برای شاهد مثال تحلیل شده است و خدشه گسستگی محک زده. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از سه دسته کلی عوامل انسجام متنی مورد نظر هالیدی و حسن، بسامد عامل دستوری در رتبه اول، عامل واژگانی در رتبه دوم و عامل پیوندی در رتبه سوم است؛ عوامل پیوندی انسجام محور عرضی را بر عهده دارند، درحالی که عوامل واژگانی و دستوری مولفه هایی هستند که علاوه بر این که عهده دار عمل انسجام و پیوستگی عمودی هستند، در انسجام و پیوستگی عرضی هم موثرند و طبق نظریه کووچش تمام ابیات هر یک از این غزل ها در زیر سایه یک کلان استعاره مفهومی قرار گرفته اند و در هر غزل چند استعاره مفهومی خرد به هم آمیخته و پیوستگی غزل را رقم زده ؛ پس این غزل ها چون که تمام مولفه هایی را که طبق نظریات مذکور برای اثبات انسجام و پیوستگی متنی یک اثر لازم است در بسامد بالایی دارند،هم از انسجام طولی و هم عرضی برخودارند و می توان گفت نظریه هالیدی - حسن و کووچش برای تشخیص انسجام و پیوستگی متنی غزل فارسی کاربرد دارد و الگویی که در این پژوهش برای واکاوی از آن استفاده شده، می تواند برای نقد و بررسی بلاغی سایر متون به خصوص غزل به کار رود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.