بررسی مقابله ای استعاره مفهومی جهتی در رمان های «شوهر آهو خانم» افغانی و «هرگز رهایم مکن» ایشی گورو
زبانشناسی شناختی، دانش زبانی را وابسته اندیشه و شناخت می داند و استعاره مفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعاره جهتی از گونه های استعاره مفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهتدار میشوند. در استعاره جهتی، کل یک نظام از مفاهیم در ارتباط با نظامی دیگر سازمانبندی میشود و از آنجا که با جهتهای فضایی مانند بالا، پایین، درون، بیرون در ارتباطند، استعاره جهتی نامیده میشوند. این استعارهها ریشه در تجربه فیزیکی و فرهنگی انسانها دارند و با وجود اینکه تقابلهای قطبی بالا، پایین و اجزای آن به لحاظ ماهیت، فیزیکی محسوب میشوند، اما استعارههای جهتی که بر مبنای آنها ساخته میشوند، میتوانند از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشند. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق این استعاره در دو رمان «شوهر آهو خانم» اثر علی محمد افغانی و «هرگز رهایم مکن» اثر ایشیگورو به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. برای این منظور دادههای تحقیق با تعداد 36 مورد استعاره مفهومی جهتی (16 مورد در اثر افغانی و 20 مورد در اثر ایشی گورو) استخراج و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه های مبدا و اسم نگاشت آن ها بررسی شد. نتایج بررسی نشان داد که شباهتها میان استعارههای مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقوله «جهت» در دو زبان بیشتر از تفاوتهاست که در نگاه کلی، نمایانگر یکسان بودن توجه دو نویسنده به این استعاره است. با توجه به تفاوتهای اندک استعاری در دو زبان به این نتیجه میرسیم که گرچه هر دو نویسنده از الگوی فرهنگی واحدی برای تولید استعارههای جهتی استفاده کردهاند، تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی سبب تولید نگاشتهای متفاوتی شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.