نسبت نحله های اخوان المسلمین و «مقاومت اسلامی»
این پژوهش با هدف شناسایی تفاوت دیدگاه های طیف های مختلف اخوان المسلمین نسبت به مقاومت اسلامی، به دنبال پاسخ به این سوال است: «نحله های مختلف اخوان المسلمین چه نسبتی با مقاومت اسلامی دارند و چه چارچوبی را برای اندیشه ورزی، رفتار اجتماعی و ساخت سیاسی در این زمینه پیشنهاد می کنند؟» فرضیه این است: «وجود مکاتب فکری مختلف داخل اخوان المسلمین (طیف قطبی و اصلاحی) و ایجاد چند دستگی درونی و شکاف نسلی (جریان شیوخ و جوانان) ناشی از حوادث انقلابی بهار عربی باعث بروز اختلاف نظر بین جریان های مختلف موجود در اخوان در مورد مصادیق مقاومت اسلامی شده است.» مقاله حاضر به شیوه جامعه شناسی تاریخی و با ابزار گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، به دنبال شناسایی اختلاف نظرات بین طیف های مختلف جریان اخوان المسلمین در مورد مصادیق مقاومت اسلامی است و به طور خاص، به معرفی چهار طیف فکری موثر در آرای اخوان المسلمین، شامل: مکتب حسن البنا، مکتب ازهریست، مکتب قطبی و مکتب وهابی سلفی می پردازد. همچنین دیدگاه ها و نظرات دو طیف اصلی فکری موجود در اخوان المسلمین (اصلاحی و قطبی) را در مورد مصادیق مقاومت اسلامی در برابر مدرنیته و مظاهر تمدن غرب، مسیله انقلاب و اصلاحات، امر جهاد اسلامی و نیز نوع نگاه و تعامل آنها با محور مقاومت و انقلاب اسلامی مورد کنکاش قرار می دهد. به علاوه نشان می دهد تعمیق شکاف نسلی در اخوان المسلمین بعد از حوادث انقلابی 2011 و کودتای 2013 سبب شکل گیری سه جریان اخوانی با سه رویکرد متنوع نسبت به مقاومت و انقلاب شد: «قطبی های نسبتا سنتی»، «اصلاحی های منتقد به سیستم تنظیمی، اما معتدل» و «جوانان با رویکرد انقلابی و مقاومتی».
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.