درآمدی بر صورتبندی اخلاق سیاسی در تاریخ فلسفه چین (با تاکید بر چین باستان)

نویسنده:
پیام:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:

تاریخ اندیشه در چین از زمان پیدایش و سپس تحول و تکامل آن، همواره ریشه اخلاقی و سیاسی داشته است. وابستگی ارزش و اعتبار دولت و حاکمیت به حیثیت اخلاقی آن، وجه اشتراک میان تمامی فیلسوفان سیاسی چین، با وجود همه تفاوتهای نظری آنان است. آنها میکوشیدند از این راه به اصول اخلاقی دست یابند تا بتوانند چینیان را مقید به هماهنگی با حکومتی آرمانی نمایند. بر این اساس، با اذعان به غموض زبانی و معنایی و نظریات مختلف صاحبنظران، نوشتار حاضر با روش تطبیقی، به مسیله ماهیت اخلاق سیاسی و ارتباط آن با دولت در فلسفه سیاسی چین (با تاکید بر چین باستان) میپردازد و با این فرضیه پیش میرود که با وجود دیدگاه های کلی و مشترک، رویکردهای متفاوتی درباره چیستی و چگونگی اخلاق سیاسی و ارتباط آن با نهاد دولت و وظایف و اختیارات اخلاقی سیاسی آن وجود دارد. اختلاف میان رویکردها را میتوان از سویی در هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی، و از سوی دیگر، در رابطه اخلاق و سیاست، ماهیت دولت، مشروعیت دولت و وظایف دولت پیگیری کرد. بعنوان مثال، در مسیله ماهیت دولت، لایوتزه، یانگ تزو و تسونگ تزو که تایوییست هستند، منتقد نهاد دولتند و آن را بنوعی شر غیرضروری میدانند که جز افزودن بر پیچیدگی و خرابی اوضاع، ثمری ندارد؛ از اینرو به دولت حداقلی و نبود یک قدرت متمرکز و دارای سلطه رای داده و هماهنگی سیاسی بشر با طبیعت غیرمتمرکز را تجویز میکنند. در طرف مقابل، کنفوسیوس، منسیوس، تونگ چونگ شو، هان فی تسو و چو هسی، دولت را خیر ضروری میدانند و وظایف اخلاقی سیاسی حداکثری برایش قایلند.

زبان:
فارسی
صفحات:
103 تا 128
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2627393 
مقالات دیگری از این نویسنده (گان)