تنظیم معادله تغییرات در نقد آثار معماری مبتنی بر رویکرد تکاملی و مدل وصفی فلسفه شدن اسلامی (نمونه موردی: مجموعه مصلی تهران)
بیان مسئله:
نقد در معماری زمانی جایگاه خود را پیدا می کند که پدیده ای در طول زمان تغییر یابد و بتوان بین حالت قبلی، حال و آینده پدیده، تغییرات را مشاهده نمود و مشاهده تغییرات در طول زمان نیاز به اوصاف مشترک در معماری دارد. زمانی که یک اثر معماری در هر برهه از زمان توصیف جدید و جداگانه پیدا می کند، امکان شناسایی تغییرات روابط بین آثار معماری در طول زمان مبهم خواهد بود و هدایت به وضعیت مطلوب (مطلوب در پژوهش حاضر وضعیت فطری و الهی است) موضوعیت نخواهد داشت و به نظر می رسد بیشتر نقدها در معماری امروزه مبتنی بر همین توصیف های جداگانه است.
سوال تحقیق:
دو سوال در راستای نقد یک اثر معماری اهمیت می یابد: چگونه می توان یک اثر معماری را با تکیه بر تغییرات اثر در طول زمان نقد نمود؟ آیا می توان معادله ای برای کنترل تغییرات معماری جهت هدایت به وصف مطلوب ایجاد کرد؟
اهداف تحقیق:
به نظر می رسد رویکرد فلسفه شدن اسلامی که نزدیک به چند دهه بین برخی صاحب نظران مطرح است، می تواند چارچوب مناسبی برای نقد یک کل متغیر باشد. هدف این فلسفه شناخت کل متغیر و هدایت تغییرات آن به سوی یک هدف متعالی یا همان غایت الهی است. درنتیجه پژوهش حاضر سعی می نماید با تکیه بر فلسفه شدن اسلامی با شناسایی اوصاف مشترک معماری در طول زمان، معادله ای را جهت کنترل تغییرات معماری تنظیم نماید.
روش تحقیق:
پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و رویکرد سیستمی - تکاملی به دنبال تنظیم معادله تغییرات در معماری است.
بر این اساس معادله ای تنظیم شده است که «جهت مداری اوصاف معماری به سوی فطرت و دین» را به عنوان شاخص معیار الهی در قالب مدل وصفی، معرفی می نماید که از سه ساختار بیرونی، درونی و کارکرد اثر معماری حاصل می شود و همین مدل وصفی، بستر قرب و تغییر مدل های ذهنی و عینی وضعیت موجود اثر را به سوی وضعیت مطلوب الهی فراهم می سازد.
فلسفه شدن ، معماری ، تغییرات ، مدل وصفی ، مصلی تهران
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.