بازتخصیص منابع آبخوان مشترک میان ذی نفعان بر مبنای نظریه ورشکستگی؛ مطالعه موردی: آبخوان نیشابور-سبزوار-عطائیه
در سال های اخیر، افزایش تقاضا برای بهره برداری از منابع مشترک آب زیرزمینی و حکمرانی نامناسب در تخصیص این منابع محدود، منجر به افزایش تعارضات میان ذی نفعان در مناطق مختلف جهان شده است. از این رو، با توجه به غالب بودن نیازهای آبی بر منابع قابل برداشت آبخوان ها، توسعه ساختاری مناسب برای بازتخصیص این منابع مشترک مبتنی بر اتفاق نظر میان ذی نفعان ضروری است. یکی از رویکرد های پرکاربرد در این زمینه استفاده از روش نظریه ورشکستگی، به عنوان زیرمجموعه ای از نظریه بازی ها است. تاکنون از این رویکرد عمدتا در بازتخصیص منابع آب سطحی استفاده شده است. در این پژوهش، چارچوبی مدون برای اعمال وزن ذی نفعان در روند بازتخصیص منابع آبخوان مشترک پیشنهاد شده است که منجر به بازتوزیع عادلانه تر منابع مذکور در شرایط ورشکستگی خواهد شد. وزن دهی به ذی نفعان در پژوهش حاضر بر اساس تعریف و استخراج معیارهای توسعه پایدار در حوزه های کشاورزی، شرب و صنعت و در قالب روش تحلیل سلسله مراتبی انجام پذیرفت. با استفاده از کاربردی ترین روش های نظریه ورشکستگی از قبیل روش های تناسب (PRO) ، مقید به سود یکسان (CEA)، مقید به ضرر یکسان (CEL) و مقید به ضرر یکسان اصلاح شده (MCEL) بصورت وزن دار، بازتخصیص منابع آبخوان مشترک نیشابور-سبزوار-عطاییه، به عنوان یکی از مناطق دارای شرایط بحرانی ورشکستگی در ایران، انجام پذیرفت. تحلیل نتایج حاکی از آن است که برمبنای شاخص پایداری تخصیص ورشکستگی، روش وزن دار CEA، روش برگزیده برای بازتخصیص منابع این آبخوان مشترک است. برمبنای این روش، دشت های نیشابور، سبزوار و عطاییه می توانند به ترتیب %39، %68 و %45 از تقاضای خود را دریافت کنند.
-
برآورد مولفه های بیلان جریان آب زیرزمینی و بهبود خطای آن با استفاده از روش تاگوچی (مطالعه موردی: آبخوان مه ولات)
*، امین غیوری مطلق، مسعود گوهری منش
مجله تحقیقات منابع آب ایران، بهار 1400