پراکسیس و بازتاب خود نابازنمودی در هستی شناسی بنیادین هیدگر
نویسنده:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:
ارسطو عمل را وقتی به راستی عمل می دانست که برای خود عمل و نه غایتی مترتب بر آن انجام بگیرد. از این رو او میان عمل (پراکسیس) و تولید از این نظر که یکی خود، غایت خویش است و دیگری نه و با نظر محض هم از این جهت که عمل خودآیین نیست، فرقی قایل می شود. هیدگر معتقد است که گرچه تمایز ایجاد شده از سوی ارسطو مفید است ولی کافی نیست؛ چون ممکن است بواسطه عدم تعین جایگاه خود در برابر موجودات و مشخصا در میدان عمل، پدیدار این خود همراه با میدان انضمامی عمل، از رهگذر مفاهیمی چون خودآگاهی بازنمودی، به ذیل نظر فروغلتد و این وضعیتی است که از دیدگاه هیدگر می تواند پدیدار اصیل عمل و میدان آن را بپوشاند. ما در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه می توان با تبیین پدیدار نابازنمودی خود و از رهگذر طرح مفهوم بازتاب، مانع از درک پیشینی عمل و میدان های آن، از رهگذر بازنمایی های صوری-منطقی شده و به جای آن فهمی پدیدارشناسانه از پراکسیس را به دست داد.
زبان:
فارسی
انتشار در:
صفحات:
1 تا 20
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2647736