نسبت توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در ایران بعد از انقلاب اسلامی
نسبت عدالت (= عدم نابرابری) و توسعه همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. درحالی که برخی اقتصاددانان، نابرابری فزاینده را نتیجه ناگزیر توسعه مسلم فرض می کنند، تعدادی نیز معتقدند تقریبا تمام عوامل بازتولیدکننده توسعه نیافتگی ریشه در غفلت از مسیله عدالت اجتماعی و نابرابری های بدون توجیه دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط دو مقوله مهم توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در جامعه ایران پساانقلابی است.پرسش اصلی مقاله ناظر به چگونگی و نوع رابطه این دو مقوله در سطح کشوری در بازه زمانی 1368 تا 1398 است. برای پاسخ به این پرسش از سه دیدگاه کوزنتس (ارتباط سهمی)، چلبی (ارتباط خطی منفی) و رفیع پور (ارتباط خطی مثبت) استفاده شد و با بهره گیری از روش تطبیقی کمی با طرح تحقیق طولی تک کشوری، فرضیه های برآمده از دیدگاه های نظری فوق آزموده شدند.یافته های تحقیق نشان می دهد میان دو مقوله توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری نوعی ارتباط خطی منفی معنادار با شدت به نسبت قوی (000/0 sig:، 719/0- beta:) و ارتباط سهمی به شکل وارون U وجود دارد، اما با توجه به ضرایب تعیین دیده شده، ارتباط به شکل وارون U مرجح بوده است.دستاوردهای نظری تحقیق، نوعی مطابقت با دیدگاه کوزنتس را نشان می دهد؛ بدین معنا که هرچند توسعه یافتگی در ایران ابتدا با نابرابری بالا همراه بوده است، به مرور زمان برعکس چنین وضعیتی رخ داده و میزان نابرابری کاهش یافته است؛ پس می توان گفت توسعه یافتگی بالا در طولانی مدت، سبب پایین آمدن نابرابری اجتماعی در ایران شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.