تاثیر عوامل فردی و سازمانی با نگرش و قصد اشتراک دانش و نقش آن ها در ارتباطات علمی: مطالعه موردی اعضای هیئت علمی دانشگاه های غرب کشور
اشتراک دانش و ارتباطات علمی در خلا اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد اشتراک دانش و ارتباطات علمی تحت تاثیر عوامل فردی و سازمانی قرار دارند که نقش مهمی در بقای دانشگاه دارند. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل فردی و سازمانی با نگرش و قصد به اشتراک دانش و نقش آن ها در ارتباطات علمی در بین اعضای هییت علمی دانشگاه های غرب کشور و ارایه مدل با استفاده از معادلات ساختاری است.
روش شناسی:
روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع پیمایشی تحلیلی بود. حجم نمونه برابر با 270 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه، از آزمون کرونباخ استفاده شد. نتایج این آزمون با 41 سوال، مقدار 745/0 به دست آمد که از پایایی مناسبی برخوردار بود. برای تحلیل داده ها از آماره توصیفی، رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری و از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و آموس استفاده گردید.
یافته های پژوهش حاضر نشان داد متغیر اعتماد از طریق نگرش به اشتراک دانش و متغیر هنجار ذهنی از طریق قصد اشتراک دانش بر ارتباطات علمی اثر گذاشتند. متغیر فرهنگ سازمانی و نظام پاداش از طریق نگرش به اشتراک دانش و فرهنگ سازمانی فقط از طریق قصد اشتراک دانش بر ارتباطات علمی اثر گذاشتند. متغیر هنجارهای ذهنی علاوه بر اینکه به صورت غیرمستقیم بر ارتباطات علمی اثر گذاشت به طور مستقیم نیز بر ارتباطات علمی دارای تاثیر بود. همچنین یافته ها نشان داد بیشترین اثر رگرسیونی مربوط به متغیر اعتماد (394/0) بر روی نگرش به اشتراک دانش بود. از طرفی، نگرش به اشتراک دانش (114/0) کمترین اثر رگرسیونی بر ارتباطات علمی داشت.
به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد اعتماد، فرهنگ سازمانی و نظام پاداش با میانجی گری نگرش به اشتراک دانش و قصد اشتراک دانش بر ارتباطات علمی تاثیر دارند. همچنین این عوامل عناصری مهمی در تعیین شیوه های اشتراک دانش در آموزش عالی هستند. بنابراین نقش این عوامل در توسعه ارتباطات علمی با حفظ نقش واسطه ای اشتراک دانش انکارناپذیر است.