تلفیق عشق و عرفان در غزل فارسی
در تحلیل های سبک شناسانه، سبک سروده های غزل سرایان سده هشتم هجری به سبک تلفیق عشق و عرفان نام بردار گشته است. دقتی دگرباره در مفهوم این عنوان و تحقیق و مطالعه در غزلیات عرفانی، بر ما آشکار می سازد که اولا برای عنوان عاشقانه- عارفانه که بر این سبک گذاشته شده، مصداق هایی چندگانه می توان برشمرد، که هر کدام از آن ها دارای ویژگی های متمایز و مشخص کننده دسته ای جداگانه از آثار عرفانی است، و ثانیا دایره شمول سبک تلفیق در غزل فارسی، که از نخستین گام ها در سروده های عرفانی می توان نشانه های آن را بازیافت، نسبت به آن چه در تحلیل های سبکی از آن بحث می شود، یعنی غزلیات سده هشتم هجری بسیار گسترده تر است؛ اگرچه ما با گونه ای سرودن غزلیات عارفانه و تداوم آن در سده هشتم نیز روبه رو هستیم و در واقع برداشت های چندگانه ای که از سبک عاشقانه- عارفانه می توان داشت، نمایشگر روند متداوم و رو به گسترش آمیختگی عناصر اصلی محتوایی غزلیات فارسی؛ یعنی: عشق، عرفان و قلندریه سرایی است. در این مقاله روند متداوم این تلفیق در سروده های غزل سرایان صاحب سبک تا پایان سده هشتم هجری مورد بررسی و دقت قرار گرفته است. و درباره جایگاه هر کدام از شاعران غزل سرا در این راستا تحقیق شده و آشکار گردیده است که بنا بر دلایلی چون: پیوند ناگسستنی مباحث نظری عشق و عرفان با یک دیگر، وجود نشانه های مضامین تلفیقی عاشقانه و عارفانه از آغاز سرودن غزلیات عرفانی فارسی در سده ششم، محدودیت این بحث سبکی به بررسی محتوایی در یکی از قالب های شعر فارسی و همچنین برداشت های متفاوتی که می توان از اصطلاح «عاشقانه- عارفانه» داشت، نمی توان به سبکی مستقل در غزل سرایی فارسی با این عنوان قایل بود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.