اخلاق و معنای زندگی در فلسفه ی تامس نیگل
گره زدن اخلاق و اخلاقی زیستن با زندگی معنادار سوای هر گونه باور و اعتقادی؛ همواره در ژرفای اندیشه ی فلسفی بسیاری از فلاسفه ی تاریخ قرار داشته است. تامس نیگل از زمره ی فیلسوفانی است که در این حوزه تلاش های بسیار نموده است. هدف از پژوهش حاضر؛ شناخت نسبت اخلاق و معنای زندگی از منظر فلسفی نیگل است. رویکرد اتخاذ شده برای این منظور، کیفی و مطالعه ی محتوای آثار تامس نیگل در باب اخلاق و معنای زندگی است. نیگل با اعتقاد به اصل دیگرگزینی در اخلاق، به این واقعیت اذعان دارد که افراد دارای ظرفیت های برابر بوده و هیچ شخصی بر دیگری برتری ندارد. او در نهایت بنیاد انگیزشی اخلاق را در آدمی فراتر از میل دانسته و برای او کنشی اخلاقی متصور است. او اخلاقی زیستن را مولفه های ضروری معناداری زندگی به حساب می آورد و بر این باور است که در کنار عدم باور به دنیای پس از مرگ نیز می توان به معناداری این حیات در چارچوب اخلاقی زیستی دست یافت. نیگل بر این باور است که گرچه نمی توان برای معنا مکانی مشخص در نظر داشت و با توجه به اینکه حیات ما در این عالم پایدار نیست و زندگی به نظر پوچ می آید اما پوچ بودن زندگی بدین معنا نیست که اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن را کنار بگذاریم. در واقع به زعم نیگل، در صورتی که مولفه ی اخلاق و اخلاقی زیستی را از مناسبات و تعاملات روزه مره مان حذف کنیم، زندگی این جهان را به کانون آنومی تبدیل کرده و معنا از مناسبات فردی و اجتماعی ما رخت می بندد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.