تطبیق شناخت در معرفت دینی و فلسفه معاصر در قالب یک مدل مفهومی
هر تلاشی جهت کندوکاو در نظریات شناخت ناگزیر از تفکیک دو مقوله هستی شناسی و معرفت شناسی است. به علاوه، گریزی از پرداختن به نقش و جایگاه عقل جمعی (جنبه بشری) و وحی (جنبه الهی) در مقوله شناخت نیست و دستاوردهای دو مدعی اصلی در این وادی، باید از دیدگاه اندیشگانی فلسفه و ادیان مورد مداقه قرار گیرد. این مقاله با ارائه مدلی دو بعدی به این مهم پرداخته و در آن، هستی شناسی (با سه مقوله اصلی شناخت: وجود، ظهور، و ثبوت) و معرفت شناسی (با سه ابزار اصلی شناخت: حس، عقل، و شهود) دو محور افقی و عمودی را تشکیل داده اند. حدود و ثغور و نحوه دستیابی به شناخت در معرفت دینی بر حسب گرایش و اعتقادات نحله های نه گانه مطرح (زهاد، فقها، علما، متکلمین، جدلیون، سوفسطاییان، متصوفه، عرفا و مفسرین)، از همین منظر با نه رویکرد غالب در فلسفه معاصر (جزمی، پدیدارشناسانه، علمی، گمانی، جدلی، نقدی، وجودگرایانه، زیباشناسانه و تاویلی) مقایسه شده است. اگرچه تاکنون هر یک از این جریان ها موضوع مباحث و مقالات بیشماری بوده اند اما هیچ گاه با این نگاه فراشمول با یکدیگر متناظر نشده اند تا چشم انداز روشنی از نسبت میان آنها فراهم گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.