نگاهی به ساختار حکومتی طالبان کنونی
تسلط مجدد طالبان و فروپاشی نظام برآمده از اجلاس بن (لیبرال دموکراسی)، نقطه عطفی را در تاریخ تحولات سیاسی افغانستان رقم زد. شکست مفتضحانه و خروج نیروهای اشغالگر خارجی به سرکردگی آمریکا، بار دیگر نشان داد که نمی توان به قدرت های سلطه گر خارجی تکیه کرد. در این میان، نیروهای طالبان که همواره از آن به عنوان بازیگران آشوب زا و مخرب یاد می شد، توانست در فضای میدانی(هم در جنگ و هم در مذاکره) بر سایر بازیگران داخلی افغانستان غلبه کند و بر این کشور تسلط یابد. بدون شک نمی توان توافق دوحه و مذاکرات مستقیم آمریکا با رهبران طالبان را نادیده گرفت؛ اما به هر حال آمریکا برای شروع رقابت های گسترده خود با محور چین، روسیه و ایران و نیز خروج امن از افغانستان، مجبور به مذاکره با طالبان شد. فارغ از اینکه کم وکیف بازگشت طالبان و توافقات دوحه چه بود، باید به این نکته اذعان داشت که اکنون طالبان بر افغانستان حاکم شده است و با توجه به ساختار فکری و سیاسی خود حکومت می کند. فارغ از اختلافات شناختی و متفاوت از طالبان، بررسی ساختار حکومت مد نظر طالبان بسیار مهم است. اینکه رهبران طالبان بر اساس چه ساختار فکری و حکومتی دنبال تشکیل حکومت اسلامی هستند؟ برخلاف اختلاف دیدگاه ها و تفاوت برداشت ها، حکومت مد نظر طالبان همان احیای «امارت اسلامی افغانستان» است. در ساختار این حکومت، تفکر طالبانیستی (آمیخته ای از آیین پشتون والی؛ فقه حنفی کلامی، ایدئولوژی دئوبندیسم، صوفیسم و اخوانیسم) حاکم بوده که عملا امکان مشارکت سایر اقوام و طیف های سیاسی را محدود می کند. این در حالی است که طالبان به لحاظ شکلی از ساختارهای مدرن در جهت حکومت خود بهره برداری می کند؛ اما قدرت در نزد رهبری طالبان ملاهبت الله آخوندزاده و شورای رهبری است و در این میان، شورای قندهار و کمیسیون های متعدد در حوزه های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... نقش و اثرگذاری حداکثری دارند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.