تعلیم و تربیت با رویکرد انسان شناسی فرهنگی؛ چیستی و مولفه ها
مقاله حاضر ضمن تاکید بر اینکه انسان موجودی فرهنگی است و تمام ابعاد زندگی وی متاثر از فرهنگ است، با رویکردی بینا رشته ای، به بررسی چیستی، چرایی، ابعاد و مولفه های تعلیم وتربیت از منظر انسان شناسی فرهنگی و لزوم توجه به چنین رویکردی در نظام های آموزشی برای به دست آوردن شناخت و فهم همه جانبه و مطلوب از انسان و سپس برنامه ریزی برای وی می پردازد. مقاله با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای استقرایی انجام گرفته و پاسخ دادن به پرسش هایی همچون این که منظور از انسان شناسی فرهنگی چیست و مولفه های اساسی آن کدامند؟ و ملاحظات انسان شناسی فرهنگی در تعلیم وتربیت و ویژگی ها و مولفه های تعلیم وتربیت از منظر این رویکرد کدام است؟ را وجهه همت خود قرار می دهد. یافته ها حاکی از آن است که انسان شناسی فرهنگی با داشتن نگاهی کل گرایانه، جامع و درونی به انسان و مسائل وی، از دید وی به جهان می نگرد و بصیرت هایی جدید و توصیفی دقیق تر از آنچه در درون و برون وی رخ می دهد، ارائه می دهد. انسان شناسی فرهنگی با درنظرگرفتن فرهنگ به مثابه نرم افزار ذهن که می تواند در نوع مواجهه کودک با آموزش های مدرسه ای اثرگذار باشد، معتقد است با داشتن نگاه فرهنگی به آموزش، بسیاری از امور انسانی که مسئله می پنداریم یا شناخت نادرستی از آن داریم، به درستی موردبررسی و حل قرار می گیرد و حتی در بسیاری از موارد منحل خواهد شد. بدین ترتیب موجب تسهیل، معنادارشدن، عمق بخشیدن به یادگیری و تحول دید دست اندرکاران به مسائل، روش ها، محتواها و سایر عوامل موثر در آموزش وپرورش خواهد شد.
-
فرهنگ، تربیت و امکان های تحقق نیافته
*، محمدحسن کریمی
نشریه فلسفه تربیت، بهار و تابستان 1397