مقایسه اثر بخشی آموزش اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر همجوشی شناختی در طلاق عاطفی
امروزه طلاق یک مشکل فردی نیست. بلکه یک فرایند چند مرحله ای است که نه تنها از منظر تاثیرات آن بر همسر و فرزندان آن ها بلکه به دلیل تاثیرات منفی آن بر جامعه و اقتصاد به طور کلی قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر همجوشی شناختی در طلاق عاطفی پرداخته شده است.
پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری افراد درگیر طلاق عاطفی مراجعه کننده به مجتمع قضایی شهید مفتح در غرب تهران در سال 1398 به تعداد 87 نفر بودند. 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی به سه گروه 15 نفری تقسیم شدند. هر درمان به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای به طور هفتگی ارائه شد. گروه های آزمایش اسکما تراپی و ایماگو درمانی را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات برگه اطلاعات جمعیت شناسی، مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (1997) و مقیاس همجوشی شناختی (Cognitive Fusion Scale -CFQ) بود. به منظور تحلیل فرضیه ها از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
نتایج نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. اما در پس آزمون و پیگیری بین میانگین همجوشی شناختی در گروه اسکما تراپی و ایماگو درمانی با میانگین گروه کنترل در سطح 01/0 p<تفاوت معنادار وجود داشت. بین دو رویکرد ایماگو درمانی و اسکما تراپی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود.
با توجه به نتایج می توان از دو رویکرد اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر همجوشی شناختی در افراد درگیر طلاق عاطفی استفاده نمود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.