بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های ارتباط انسان با آسیب های زیست محیطی
مقاله حاضر به بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های ارتباط انسان با آسیب های زیست محیطی در بین فعالان محیط زیست پرداخته است.
روش مورد استفاده الگوی نظریه داده بنیاد (زمینه ای) اشتراوس و کوربین بوده است. این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی بوده که با روش نمونه گیری نظری و تکنیک اشباع نظری انجام شده است. نمونه تحقیق 42 نفر از فعالان محیط زیست شهرستان های بانه و مریوان بوده اند که با استفاده از تکنیک نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شده است.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که مجموع شرایط علی {عوامل اجتماعی و فرهنگی (تحصیلات، احساس ناامنی برای آلودگی، هویت ناسیونالیستی)، عوامل اقتصادی (درآمد، ترس از آینده شغلی) عوامل سیاسی (محیط زیست به عنوان هویت سیاسی (مقبولیت/عدم مقبولیت نظام سیاسی)} و شرایط زمینه ای (فعالیت زیست محیطی به مثابه امری مذهبی، بهداشتی، مضر بودن آلودگی زیست محیطی برای بدن، تحقق سلامت در طبیعت، تخریب محیط زیست باعث آلودگی مواد غذایی و زیست محیط به مثابه اقتصاد) و عوامل مداخله گر (زیست محیط به عنوان متعلق زبانی، قومی و هویت شهری) باعث گردیده تا محیط زیست به عنوان یک مسئله اجتماعی برساخته شود.
کنشگران حوزه محیط زیست مسئله مندی محیط زیست را به عنوان استراتژی های مقاومت، انتقاد به تصمیمگیری-های سیستمی و نهادی دولت، رهایی از سلطه قدرت، نوعی کمک به برنامه ها و سیاست های مبتنی بر توسعه بکار می برند. در پایان پیامدهای مساله مندی محیط زیست سبب توجه به نابرابری های اقتصادی، مساله کردن کاهش درآمدها، آگاهی بخشی، تک ساحتی شدن (اهمیت بیش از حد به محیط زیست) ایجاد فضای نقد می شود.